جین نگاهی به جیهوپ انداخت میان کلام یونگی گفت: ببین کی ساکته تو جمع!!!
همه به جین نگاه کردند و نامجون گفت: کی؟
جین: شلوغ ترین عضو
همه به جیهوپ نگاه کردند و جیهوپ کلافه لبخند زد یونگی پرسید: چی شده؟
جیهوپ: چیز خاصی نیست؟
تهیونگ: پس چرا انقدر ساکتی؟
نامی: راست میگه بعد از دعوا سکوت اختیار کردی...
جیهوپ: بیخیال
جین در حالی که نودلش رو قورت میداد گفت: فکر کن ما بیخیال شیم
جیهوپ نفس عمیقی کشید و گفت: اون دختره
جیمین با شیطنت: اوه دختره؟!
یونگی: کدوم؟
جیهوپ: همون که موبایل و داد
نامی: آهان همون دختره رو میگه که داشت از ترس میلرزید
جین: اسمش چی بود؟
جونگکوک: نم آن
نامی: اره دقیقا
یونگی رو به جیهوپ: خب نم آن چی؟
جیهوپ: یو این تهدیدش کرد
جین: خب به ما چه
تهیونگ: ع چرا انقدر غیرمنصفانه حرف میزنی؟
جین با حرص: نه اونم بردار بیار تو گروه!!!
جونگکوک به جین نگاه کرد و کمی خودش رو جمع کرد نامی حالت جونگکوک رو دید و گفت: به منظور نگفت...
جین متوجه شد و بعد به مسیر حرف نامی نگاه کرد و بلافاصله گفت: من منظوری نداشتم فقط دارم میگم همه کارهای دنیا به ما مربوط نیست
جیهوپ: ولی این مربوطه چون دختره به خاطره ما افتاد تو این مخمصه
جین کلافه: بیخیال
یونگی: راست میگه جین میتونست اصلا نگه موبایل پیشمه
جین: اون گفت چون جیمین لوش داد اگه جیمین نمیگفت دختره هم ساکت میموند
جیمین: خب بالاخره که تو دردسر افتاده
جین کلافه و با حرص گفت: ای بابا حالا باز حرف خودشونو میزننا
با کمی مکث به تهیونگ و جونگکوک نگاه کرد و گفت: اصلا همه چیز زیر سر شماست...
تهیونگ و جونگکوک با تعجب به جین نگاه کردند و جین ادامه داد: شما دوتا اونجا داشتین چه غلطی میکردین که یواین ازتون فیلم گرفت...
جیمین: وای جین ساکت شو....
YOU ARE READING
فیک: جونگکوک
Fanfictionاز دنیاتون متنفرم، دنیاتون بوی لجن میده، بوی کثافت، توی دنیاتون آدما جایی ندارن... جونگکوک پسری که به خاطر وضعیت نادر جسمیش مورد قضاوت های نا به جا قرار میگیره، میتونه از این باتلاق بیاد بیرون؟ زوج: تهکوک، یونمین ژانر: متفاوت، عاشقانه، خفگان، غمگی...