پارت هفتاد و نهم

36 8 4
                                    

با صدای خشن استادی که هیچیش به موسیقی نمیخورد، تهیونگ و جونگکوک خودشون جمع و جور کردند، استاد ادامه داد: اونجا چه خبره؟! تهیونگ با کمی مکث جواب داد: عع هیچی استاد چیزی نیستاما مادونگ با کمی سماجت رو به جونگکوک کرد و گفت: پاشو بشین کنار اون

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

با صدای خشن استادی که هیچیش به موسیقی نمیخورد، تهیونگ و جونگکوک خودشون جمع و جور کردند، استاد ادامه داد: اونجا چه خبره؟!
تهیونگ با کمی مکث جواب داد: عع هیچی استاد چیزی نیست
اما مادونگ با کمی سماجت رو به جونگکوک کرد و گفت: پاشو بشین کنار اون

با صدای خشن استادی که هیچیش به موسیقی نمیخورد، تهیونگ و جونگکوک خودشون جمع و جور کردند، استاد ادامه داد: اونجا چه خبره؟! تهیونگ با کمی مکث جواب داد: عع هیچی استاد چیزی نیستاما مادونگ با کمی سماجت رو به جونگکوک کرد و گفت: پاشو بشین کنار اون

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.


جونگکوک با حرصی که میخورد به سمت میز یونگی رفت و کنارش نشست، یونگی آروم و با حرص بهش گفت: ببین این گروه و به فنا میدی یانه؟!
جونگکوک با لبخند حق به جانبی گفت: من تو نیستم
یونگی عصبی بهش نگاه کرد و استاد درس رو ادامه داد....

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

تمام دغدغه های این دانشگاه انگار با کلاس آخر کمی رنگ آرامش گرفت، سکوتی که بین بچها حاکم بود خبر از خستگی میداد، کم و بیش رنگ خوشحالی به خاطر عید یک روزه بودا، توی چهره خیلی ها دیده میشد، مثل هر تعطیلی ای مراقب ها اسم کسانی که قرار بود از دانشگاه خارج بشن رو یاد داشت میکردند، برخلاف تعطیلیه قبل هیچکدوم از اعضا به جز تهیونگ و جونگکوک اسمشون و به مراقب برای خروج از دانشگاه ندادند، تهیونگ خوشحال وسایلش رو جمع کرد و داروی مخصوص جونگکوک رو هم برداشت تا اگر بسته جدیدش تمام شده باشه بهش بده...

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.
فیک: جونگکوکWhere stories live. Discover now