پارت هشتاد و ششم

23 7 4
                                    

_الو؟! +الو آقای یونگییونگی: خودمم شما؟! _من سلوی هستم همون دختری که صبح اومد تو اتاقتونیونگی: بله بفرماییدسلوی: بعد از نهار یه لوکیشن براتون میفرستم لوکیشن یه ایستگاه تاکسی هستشیونگی: اونجا چرا؟! سلوی: دانگ میخواد یواین رو بکشونه اونجا تا بتونه ب...

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

_الو؟!
+الو آقای یونگی
یونگی: خودمم شما؟!
_من سلوی هستم همون دختری که صبح اومد تو اتاقتون
یونگی: بله بفرمایید
سلوی: بعد از نهار یه لوکیشن براتون میفرستم لوکیشن یه ایستگاه تاکسی هستش
یونگی: اونجا چرا؟!
سلوی: دانگ میخواد یواین رو بکشونه اونجا تا بتونه به هدفش برسه قضیه هم اینه که شما به خاطر عید بودا میخوایید برید خانوادتون رو ببینید
یونگی: اوکی
سلوی: فقط راس ساعت ۹ شب باید اونجا باشید
یونگی: من تنها نمیام
سلوی: ایرادی نداره
یونگی: اوکی بای
سلوی: بای
_خوبه نقشه باحالیه!!!

_الو؟! +الو آقای یونگییونگی: خودمم شما؟! _من سلوی هستم همون دختری که صبح اومد تو اتاقتونیونگی: بله بفرماییدسلوی: بعد از نهار یه لوکیشن براتون میفرستم لوکیشن یه ایستگاه تاکسی هستشیونگی: اونجا چرا؟! سلوی: دانگ میخواد یواین رو بکشونه اونجا تا بتونه ب...

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

سلوی: ببین سویون اگه خبری به گوش یواین برسه میکشمت
سویون: بیخیال من اگر میخواستم همکاری نکنم با دخترا قرار دعوا نمیذاشتم که مراقبا سرگرم بشن
سلوی: خوبه
سویون: میدونم خوبه، فقط بقیه پولم....
سلوی سمت کشوی کتابهاش رفت و باقی پول سویون رو بهش داد و گفت: کار من و تو تمومه
سویون: اوکی
دست دراز کرد که پول رو بگیره اما سلوی دستش رو عقب کشید و گفت: اخازی ای تو کار نباشه سویون فردا نگی بیشتر میخوام تا دهنم باز نشه!!!
سویون پول رو گرفت و گفت: بیخیال دنبال بازی نیستم
سلوی: امیدوارم....

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.
فیک: جونگکوکWhere stories live. Discover now