_وای وای چه خوشتیپ!!!
+رفیق من فقط خوشتیپا رو واسه دوستی انتخاب میکنه
*شما لطف دارین
-خجالتی هم که هستی حالا اسمت چیه؟
=جونگکوک
_اسم من جیمینه
+منم جیهوپم میتونی هوپی صدام کنی
-اسم منم جین هستش
☆منم که تهیونگم، از سالن تا اینجا شناختیم دیگه...
جونگکوک: آره یکم
بعد تهیونگ رو کرد به بچها و گفت: راستی نامی و یونگی کجان؟
جین: رفتن یه چیزی سفارش بدن بیان بیایین بشینین
هوپی بلند شد و گفت: من برم بگم واسه 7 نفر سفارش بده
جونگکوک: نه ممنون
هوپی رفت و جیمین گفت: خب بگو چند سالته؟ چیکارا میکنی؟
جونگکوک لبخندی زد و گفت: هیچی راستش درخواست دادم و اومدم 22 سالمه
جین: هممون همینطوری اومدیم من 31 سالمه
جونگکوک: اوه خیلی بزرگی
جین با حالتی که انقدر بهش برخورده باشه گفت: خب که چی؟
لبخند جونگکوک محو شد و تهیونگ گفت: نکن جین جدی گرفت!
جونگکوک لبخندی زد و انگار که نفس عمیقی کشیده باشه گفت: اشکالی نداره...
تهیونگ لبخندی زد و گفت: منم 23 سالمه
جیمین: منم 24
بعد طوری که ادای جاسوسا رو دربیاره آروم گفت: هوپی 26 سالشه یونگی26 سالشه نامی 27
جین به جیمین: این کارت زشت بود
جیمین: آره اگه تو هم بهشون بگی کارت زشته
تهیونگ و جونگکوک خندیدن و هوپی کمی جلوتر از نامی و یونگی وارد شد و گفت: خب خب اینم ساندویچا و بیکن ها اینم قهوه تو تهیونگ
تهیونگ با دلخوری گفت: آهان الان فقط واسه من یدونه قهوه خریدی دیگه؟!
هوپی خواست جواب بده که نامی و یونگی جلوتر اومدن، سر و صدا زیاد شد و نامی گفت:ع این کیه؟ عضو جدید داریم؟
جونگکوک برای احترام بلند شد و نامی گفت: سلام من نامجون هستم اینم....
جیمین وسط حرفش گفت: همتون و معرفی کردم
نامجون به جیمین و بعد به جین با قیافه پوکر نگاه کرد و جین گفت: من گفتم کارش زشته...
بالاخره همه نشستند و مشغول خوردن غذاها شدند...
ESTÁS LEYENDO
فیک: جونگکوک
Fanficاز دنیاتون متنفرم، دنیاتون بوی لجن میده، بوی کثافت، توی دنیاتون آدما جایی ندارن... جونگکوک پسری که به خاطر وضعیت نادر جسمیش مورد قضاوت های نا به جا قرار میگیره، میتونه از این باتلاق بیاد بیرون؟ زوج: تهکوک، یونمین ژانر: متفاوت، عاشقانه، خفگان، غمگی...