پارت هشتاد و نهم

26 5 6
                                    

_کجایی؟! +تو ایستگاه تاکسی_خوبه دانگ هم داره میاد+من تنها نیستم با نامجونم_دانگ یونگی میگه با نامجونهدانگ: اشکالی نداره فقط عادی باشین بعد که ما اومدیم تعجب کنید یونگی: اوکی ولی جیمین چطوری میاد دانگ: یونجون میارتشیونگی: اوکیگوشی قطع شد و نامجون گ...

Ops! Esta imagem não segue nossas diretrizes de conteúdo. Para continuar a publicação, tente removê-la ou carregar outra.


_کجایی؟!
+تو ایستگاه تاکسی
_خوبه دانگ هم داره میاد
+من تنها نیستم با نامجونم
_دانگ یونگی میگه با نامجونه
دانگ: اشکالی نداره فقط عادی باشین بعد که ما اومدیم تعجب کنید
یونگی: اوکی ولی جیمین چطوری میاد
دانگ: یونجون میارتش
یونگی: اوکی
گوشی قطع شد و نامجون گفت: من که حس خوبی ندارم
یونگی: خودمم نمیدونم چی پیش میاد برای اولین بار به یکی که نمیشناسمش همه چیرو سپردم
نامجون: اه اونم تو این شلوغی کی میاد واسه قلدری!!!
کمی گذشت و یونجون به همراه جیمین انگار که دعوا داشته باشند به محل نزدیک شدند، جیمین با تعجب به یونگی و نامجون نگاه کرد و بعد به یونجون گفت: اینجا چه خبره؟!
دانگ به همراه یواین نزدیک شد و گفت: الان میگم
جیمین به یواین نگاه کرد و با حالتی درمانده سرش رو پایین انداخت یواین با نیشخند کریهی گفت: سفر تشریف میبردین؟!
یونگی: اومدی بدونی من کجا میرم
یواین: نه اومدم دخلتو بیارم
یونگی: تو خواب ببینی
یواین: نقشه قتل منو میکشین آره؟!
یونگی پوزخندی زد و گفت: همچین میگه انگار شخص شخیص مملکته
دانگ چشمکی به یونگی زد و باک کمی بعد به جمع اضافه شد و گفت: برای چی اینجا قرار گذاشتید؟!
دانگ (عصبی): به تو ربطی نداره نفله
یواین: باک خفه شو
یونگی: مثل اینکه نوچه هاتم مثل خودت گیجن
یواین: تو اگه بدونی من کیم دیگه اینطوری صحبت نمیکنی!!!
یونگی به تمسخر: خودتون و معرفی کنید جناب
یواین: تو کارایی که من کردم و به خواب ببینی شلوارت و خیس میکنی
یونگی: اوه ینی انقدر خفنی؟!
یواین: خفه
بعد با دستش دانگ رو نشون داد و گفت: نمونه ش این میدونی چه بلایی سرش آوردم؟!
دانگ حرص خورد و یواین غرق در عصبانیت کارهای خلافی که کرده بود رو به زبون آورد، کمی بعد دانگ گفت: پس تا این حد به شرف بودی که پدر و مادرمو به کشتن دادی
یواین:این جنگ من و تو نیست باید این بچه بفهمه با کی طرفه
یونگی کمی بهش نزدیک شد و گفت: من فهمیدم حالا باید تو هم بدونی اطرافت چه خبره

_کجایی؟! +تو ایستگاه تاکسی_خوبه دانگ هم داره میاد+من تنها نیستم با نامجونم_دانگ یونگی میگه با نامجونهدانگ: اشکالی نداره فقط عادی باشین بعد که ما اومدیم تعجب کنید یونگی: اوکی ولی جیمین چطوری میاد دانگ: یونجون میارتشیونگی: اوکیگوشی قطع شد و نامجون گ...

Ops! Esta imagem não segue nossas diretrizes de conteúdo. Para continuar a publicação, tente removê-la ou carregar outra.
فیک: جونگکوکOnde histórias criam vida. Descubra agora