نم آن حس کسی رو داشت که انگار نمیتونست جلوی نابودی دنیا رو بگیره، با بیچارگی نگاهی به جیهوپ انداخت و بعد به آیو که مانع رفتنش میشد گفت:بزار برم
آیو: کجا؟! چرا انقدر هولی خجالت بکش...
نم آن که نمیتونست توضیحی بده گفت: آ،،، آیو،،، اون...
آیو کمی کنجکاو گفت: اون چی؟
نم آن: اون...
خواست حرف بزنه که صدای بلندی توجهشون رو جلب کرد: وواوو وواوو دعواییا اینجا چیکار میکنن؟!
جیهوپ با کلافگی گفت: اهمم چه صبح دل انگیزی
_آخی خوشحالی که منو دیدی؟!
جیهوپ: دارم قند تو دلم میسابم
_ولی من میخوام فکت و بیارم پایین
جیهوپ با تمسخر: مطمئنی میتونی؟!
_پسره...
+یواین صبر کن با تعهد آزادی
جیهوپ لبخند تمسخرانه ای زد و به یواین خیره شد، خواست سوپ رو برداره که یواین اینبار هجوم برد و سوپ رو برداشت، جیهوپ عصبی گفت: چیکار میکنی دیوونه؟!
یواین: دارم تفریح میکنم میخوای منو بزنی؟
جیهوپ با حرص نگاهش کرد و یواین بعد چند فوت سوپ رو سرکشید....
آیو: وای الان دعواشون میشه باز، میگم نم آ...
ESTÁS LEYENDO
فیک: جونگکوک
Fanficاز دنیاتون متنفرم، دنیاتون بوی لجن میده، بوی کثافت، توی دنیاتون آدما جایی ندارن... جونگکوک پسری که به خاطر وضعیت نادر جسمیش مورد قضاوت های نا به جا قرار میگیره، میتونه از این باتلاق بیاد بیرون؟ زوج: تهکوک، یونمین ژانر: متفاوت، عاشقانه، خفگان، غمگی...