💎part 33💎

4.4K 763 733
                                    


ده هزار و نهصد و چهل کلمه...به اندازه چهار قسمت حدودا خوشگلا
تنها چیزیم که ازتون میخوام اینه که راهنماییم کنین که بدونم چیکار کردم و چیکار باید بکنم
من سر ووت یا شرط اپ هیچوقت حرفی نزدم ولی مثل همه دوست دارم نظرتون رو بدونم پس لطفا بدجنس و نباشید کامنت بذارید کلی^^

***

_هی آقایون حرفام رو که یادتون نرفته؟  با مسافرا و اتاقای دیگه کاری نداریم با خدمه ی هتلم کاری نداریم...به محض ورود درهارو ببندین و هر دوربینی که دیدین بهش شلیک کنین...ده نفر توی لابی میمونن هشت نفر با من از پله ها میرن و چهارنفر از اسانسور..از این به بعد هم دکتر طاعون به جای من حرف میزنه تمیخوام کسی به عنوان لیدر یا همچین چیزی تشخیص داده بشه اوکی؟  به محض اینکه دختره بیرون رفت میزنین بیرون و اگه نرفتم ریسک نمیکنیم برای رسیدن پلیس حداکثر ده دقیقه اونجایین و بعد همه میان بیرون...هیچکس دیگه نیاز به دستور من نداره بعد از ده دقیقه پشت سر دکتر طاعون از هتل میاین بیرون

پکی به سیگارش زد و به چانیولی که با ماسک روی سرش جلوش نشسته بود نگاه کرد...اون هم مستقیما بهش خیره بود و نگاهش بین لبا و ماسک روی چشماش درحال نوسان بود

_بریم

یبار دیگه با جدیت گفت و هدستی روی گوشش بود رو در اورد و داخل قایق انداخت

_نظرت راجع به تم امشب چیه؟

بدون توجه به نزدیک شدن قایق به ورودی هتل پرسید و چانیول به پنج قایقی که مردای پالتو بلند و ماسک زده ای رو به سمت هتل میبردن نگاه کرد

_خوبه

_کلی راجبش فکر کردم..شبیه فستیوال ونیز شده نه؟

همونطور که آخرین پک رو به سیگارش میزد با خنده ی مفتخری لب زد و همین که سیگارش رو از قایق بیرون انداخت به طرف چانیول خم شد
دستهاش دو طرف ماسک رو گرفتن و اون رو پایین کشیدن تا روی صورتش بشینه
چشمای چانیول هنوزم با تحسین بهش خیره بودن جوری که با اینکه میخواست نتونست عقب بکشه

از چندساعت پیش که دوباره همدیگه رو دیده بودن جوری نگاهش میکرد که انگار میخواد یه چیزی بهش بگه

_پیاده شو

همزمان با برخورد قایق به کناره کانال همونطور که بالاخره نگاهش رو میگرفت و به عقب میرفت گفت و سرپا شد
از قایق پیاده شدن و همراه بیست مرد دیگه ای ظاهری شبیه به خودشون داشتن به سمت ورودی هتل حرکت کردن
با رسیدن به پله های ورودی دست همه زیر پالتو ها رفت و سرعت قدما بیشتر شد تا پشت سر مردی که نقاب دکتر طاعون داشت وارد هتل بشن

دو نفر اول دو نگهبان جلوی در رو به دیوار کوبیدن  و بقیه اسلحه به دست بی توجه به سرو صدای مسافرا خیلی راحت توی لابی کنار هم به صف شدن و بلافاصله محافظایی که با لباس شخصی اونجا بودن متقابلا کلتها رو به سمتشون نشونه رفتن‌..
همونطور که حدس میزدن تعدادشون کمتر از افراد آنجلو بود حداقل فعلا
صدای جیغ و داد آزاردهنده مسافرا با یه شلیک هوایی حل شد و دکتر طاعون جلو اومد

MAYANHikayelerin yaşadığı yer. Şimdi keşfedin