راستش وقتی نوشتم آپ بعدی چهارشنبه منظورم هفته ی بعد بود ولی وقتی اکثرتون با ذوق پرسیدین فردا دلم نیومد بگم نه 😑
چون برای هفته بعد بود یکم ادیتش طول کشید و نشد دیروز آپ کنم.. ببخشید خوشگلا***
_فاک..بکهیون همونطور که دستاش رو دو طرفش روی تشک میذاشت تا تنش رو که مثل ژله بالای تخت وا رفته بود جمع کنه گفت و به چان که هنوز توی شوک بود نگاه کرد
_در رو باز نمیکنی!
دست چان از روی گردنش پایین اومد و نگاهی به در انداخت و دوباره به طرف بکهیون و چشمای نیمه بازش برگشت.. قبل از اینکه چیزی بگه چندتا ضربه ی دیگه هم به در زده شد
_شاید کار مهمی داشته باشن..
_به تخمم!
با عصبانیت غرید و وقتی دوباره به در کوبیده شد از روی شونه ی چان نگاه عصبیش رو به در داد.. چانیول که پلکهاش رو با حرص بهم فشار میداد نفسش رو بیرون داد و از روی تخت پایین اومد..
_حداقل بزن تو گوشش
خنده ی خشکی به لحن پر حرص بکهیون کرد و سرش رو تکون داد
الان کاملا قابلیت اینکه با دست خالی اونی که پشت دره رو بکشه داشت..
دستی پشت گردنش کشید و در رو باز کرد..نوری که از داخل راهرو میومد باعث شد چشمهاش رو ریز و به پیشخدمتی که عصر دیده بودن نگاه کنه.. با همون قیافه ی مظلوم روبروش وایساده بود و چانیول رو مجبور میکرد دستش رو روی دستگیره فشار بده
_مزاحم شدم؟ ببخشید
_اره مزاحم شدی عوضی...بزن تو دهنش چانیول وگرنه خودم میام
صدای غرغر بکهیون رو از پشت سر شنید و عصبانیتش تبدیل به نیشخندی روی لباش شد
_چیکار داشتی؟
_گفتن براتون شام بیارم
بدون اینکه سرش رو بالا بیاره گفت دو تا باکس کاغذی رو به طرف چانیول گرفت
_ما که چیزی نخواستیم
_من فقط کاری که ازم بخوان انجام میدم اقا
دست چانیول بالا اومد و جعبه هارو ازش گرفت.. اما قبل از اینکه فرصت کنه چیزی بگه پسرک راهی که اومده بود رو برگشت و چانیول به اجبار با اخمای درهم در رو بست و به سمت تخت چرخید
_چرا نزدیش ؟
بکهیون با حرص پرسید و به جعبه هایی که چانیول رو میز گذاشت نگاه کرد...
چان شک نداشت که بکهیون مسته وگرنه اینهمه حرص خوردن سر قطع شدن بوسش طبیعی نبود اصلا.._باید همین جعبه هارو افقی جا میدادی داخل دهنش
زیر لب غر زد و بالشی که پشت کمرش بود رو صاف گذاشت تا روی تخت دراز بکشه..
ŞİMDİ OKUDUĞUN
MAYAN
Hayran Kurgu💎فیکشن: MAYAN 💎کاپل: چانبک ، ویکوک ، یونمین 💎ژانر : رمنس، اکشن، جنایی 💎محدودیت سنی: +۱۸ _ اون شبیه یه شوالیه س...شوالیه ی من _اون لعنتی رو من بهت دادم! تو منو بخاطر شوالیه ای که خودم واست فرستادم پس میزنی؟! _احتمالا اگه بجاش قلبت رو میدادی وضع...