Part 64

830 188 60
                                    

***
قسمت های ترقوه رو برای گودتر شدن، کمی تیره کرد و نوک انگشت اشاره اش رو روی پودر مداد کشید.
با تیشرت و شلوارک خانگی روی کاناپه نشسته بود. پای راستش رو روی لبه ی نشیمنگاه کاناپه بالا آورد تا تکیه گاهی برای دفتر طراحیش باشه.
همونطور که سرش روی دفتر بود و با دقت مشغول کشیدن طرح، خطاب به پسر نشسته روبه روی تلویزیون گفت:
-سیصد روز وقت داد دختره عاشق شه یا داستان به سکس کشیده شه؟

تهیونگ بدون اینکه نگاهش رو از صفحه ی تلویزیون بگیره، کلافه نچی کرد و جواب داد:
-لطفا باز کلیشه ای نشو و درس اخلاق نده. چرت و پرتاتم واس خودت نگه دار.

بدون اینکه لحظه ای دست از کشیدن طرحش برداره، زمزمه کرد:
 -فایده اش چی هست حالا؟

تهیونگ عصبی، دکمه ی کنترل رو فشار داد و در سکوت زل زد به نیم رخ جانگکوک. پسر که از متوقف شدن فیلم و سکوت تهیونگ متعجب شده بود، بالاخره از دست از طراحی کشید و با چشم های درشت و گرد شده، نگاه سوالیشو به صورت منتظر و جدی تهیونگ و بعد صفحه ی تلویزیون دوخت.

تصویر زن و مردی نزدیک به هم، روی صفحه افتاده بود. فورا نگاهش رو دزدید و دوباره به تهیونگ نگاه کرد:
-هوم؟چته؟

تهیونگ مثل آتشفشان طغیان کرد و مثل پسربچه های کوچک و لجباز، نق زد :
-تو چته؟ وسط فیلم هی حرف میزنی. واست دعوتنامه فرستادم بیای فیلم ببینی؟

جانگکوک خنده اش گرفت. دوباره مشغول طراحی شد و جواب داد:
-من رفیقتم احمق! نمیخوام وقتتو سر چیزای بیخود، هدر بدی. تاهمین جاهم که من گوش کردم، یه دیالوگ مفید نداشتن.

تهیونگ هم نیشخندی زد و به تبعیت از پسرکوچکتر، به سمت تلویزون چرخید و بار دیگه، صداهای نامفهوم توی سالن خونه پیچید و صدای تهیونگ هم خط کشید روی مابقی صدا ها:
-تو از هنر اروتیک چی میفهمی آخه؟ این یه سبک خاصه و طرفدارای خودشو داره.

جانگکوک جواب نداد و طبق عادتی که از تهیونگ گرفته بود، هوم غلیظی از ته گلو به پسر تحویل داد.

صدای تهیونگ بار دیگه پیچید توی خانه:
-اجاره تو کی میدی جانگکوک؟ صابخونه منتظره.

بدون نگاه کردن به پسر، نیشخندی زد و گفت:
 -کی قراره دهنتو ببندی ته؟ ووبین بهم گفت خونه مال خودته.

با آوردن اسم ووبین، کمی دلش پیچید به هم. اما از تک و تا نیوفتاد و با همون نیشخند به سایه زدن ادامه داد که طبق انتظارش جواب تهیونگ رو شنید:
-مال خودمه که مال خودمه! تو باید مفت بخوری بخوابی؟ اجارتو کی میدی؟

24 | SOPEWhere stories live. Discover now