*********
یه لیوان نوشیدنی سبک دستش گرفت و به سمت جانگکوک رفت:-از وقتی اومدی چیزی نخوردی،بیا!
و حین حرف زدن، نوشیدنی رو به سمت پسر گرفت. جانگکوک بی هیچ حرفی ، لیوان رو گرفت و با نگاهش دنبال ووبین گشت!
تهیونگ تک خنده ای کرد و به حالت مسخره ای گفت : -خواهش میکنم بابا!وظیفس.
این بار توجه جانگکوک به پسر جلب شد. آهسته غرید:
-حالم از این تهیونگ مودب به هم میخوره! فقط منم که میدونم چه.مار هفت خطی هستی...منو نمیتونی گول بزنی!برخلاف تصورش، تهیونگ زد زیر خنده و گفت:
-از اولم میدونستم بدبوی بودن رو ترجیح میدی!جانگکوک از اینکه تیرش به سنگ خورده و نتونسته بود تهیونگ عصبی کنه، چهرش درهم رفت، اما فورا گفت:
-دقیقا! بدبوی..مخصوصا از اون تایپا که از خونشون میندازنت بیرون.این بار اخم نشست وسط ابروهای تهیونگ. تا اومد حرفی بزنه ووبین سر رسید و دست جانگکوک رو گرفت! پسر کوچیکتر خوشحال از عصبی کردن تهیونگ، لبخند شادی زد و روبه ووبین گفت:
-برقصیم؟ووبین که از سرشب، بی محلی و سرد بودن جانگکوک رو تحمل کرده بود، متعجب از این تغییر حالت ناگهانی که میدونست مربوط به تهیونگ، سرش رو به نشانه مثب تکان داد:
-بریم! مطمئنی؟جانگکوک تائید نکرد. فقط دست پسر رو گرفت وهمراه باهم درمقابل نگاه های متعجب و گاها پر از انزجار بقیه، وارد پیست شدن.
*********
تاکسی که متوقف شد بعد از پرداخت کرایه ی راننده، پیاده شد و به سمت در ورودی هتل رفت!جلوی میز رزروشن ایستاد و مودبانه گفت:
-جانگ هوسوک هستم، با دکتر جانگ قرار دارم!رزروشن فورا سرش رو از روی دفتر جلوش بلند کرد و با احترام جلوی هوسوک خم شد:
-بله قربان!منتظرتون هستن، از این طرف لطفا.مرد، هوسوک رو تا جلوی آسانسور راهنمایی کرد و بعد هم یکی از خدمه،همراهش تا جلوی در اتاق مادربزرگش رفت!
دوباره روی همون مبل های راحتی شیک، با همون ویو قبل و ظرف بزرگ پای سیب! اما این بار هیچ شور و اشتیاقی نداشت و بیشتر مضطرب بود!
فنجان چایی رو برداشت و کمی نوشید:
-مامانی میگید قضیه چیه یا نه؟زن درحالی که دستشو زیر چانه اش گذاشته بود و عمیقا توی فکر فرو رفته بود، نگاهش رو از پنجره بزرگ گرفت و دستی توی موهای سفیدش کشید:
-تمرینانتت چطور پیش میرن؟
YOU ARE READING
24 | SOPE
Fanfiction🔹 Name : 24 🔹 writer : Rednight 🔹 Genre : Mysterious , romance , dram 🔹couple : sope, vkook, vhope 🔹character : yoongi , hoseok , jungkook, taehyung, alex (به زودی این داستان ادیت و اشتباه های جزئی تایپیش، رفع میشه اهالی زیبا- ممنون از همرا...