هرماینی بعد از دو ساعت از خواب بیدار شده بود اما عمرا از بغل گرم دراکو بیرون میاومد ، برای همین چشماشو بست و بعد از چند دقیقه بازم خوابش برد.
دراکو با حس کردن یه سنگینی و گرمی چشماشو باز کرد، بعد از چند دقیقه تازه درک کرد که توی اتاق خودشه و دختری که الان سرشو روی سینهاش گذاشته و خودشو انداخته روش هرماینیه!!
دراکو کمی سرشو بلند کرد و ساعتو نگاه کرد حدود ۴۰ دقیقه به وقت نهار مونده بود .
به روون هرماینی نگاه کرد که دقیقا روی دیکش بود، زیر لب زمزمه کرد : لعنتی!
با خودش فکر کرد این دختر حتی بدون اینکه کاری خاصیم بکنه ، میتونه حالشو بد کنه!
دراکو دستشو نوازش وار از روی شونه های هرماینی سمت کمرش برد ، هرماینی توی خواب نفس عمیقی کشید ، که دراکو از ترس نفسش برید!
اما بعد از چند ثانیه که مطمئن شد هنوز خوابه ، اروم دستشو از روی گودی کمرش برد سمت باسنش !
اما هرماینی چرخید و بهش پشت کرد !
دراکو شاکی نیم خیز شد !
اونم چرخید و هرماینی رو از پشت بغل کرد .
هرماینی با لمس شدن پوست گردنش با لب دراکو از خواب بیدار شد اما حتی جرئت نمیکرد چشماشم باز کنه!
میترسید چشماشو باز کنه و ببینه که همش خوابه و الان دست دراکو اروم کمرشو نوازش نمیکنه و لباش روی گردنش نیستن!
اما دراکو بعد از چند چند بوسهی نرم روی گردن هرماینی سمت لالهی گوشش رفت و اروم زمزمه کرد : میدونم بیداری !
اما تا هرماینی اومد واکنشی نشون بده سرما کل وجودشو گرفت!
دراکو توی یه حرکت بلند شده بود و رفته بود سرویس بهداشتی!
هرماینی بعد چند ثانیه از شک دراومد و دوید توی اتاقش ، در اتاقش و در سرویس بهداشتی شو قفل کرد که بعد از قفل کردن در سرویس ، صدای پوزخند دراکو رو از پشت در شنیده بود !
گونههاش سرخ شده بودن و احساس میکرد یه چیزی داره تو شکمش ول میخوره !
هر دو دستشو روی شکمش گذاشت و فشارش داد داخل !
و اروم با خودش حرف میزد : اروم باش !
هرماینی ، اروم باش!!فورا سمت کمدش رفت و یونیفرشو در اورد و پوشید ، موهاشو دم اسبی بست و برای اینکه حواسش پرت شه خودشو با عطرش ( تقریبا ) شست!
کفشاشو پوشید و بعد از مرلین میدونه چند صدتا نفس عمیق از اتاقش اومد بیرون اما با سالن خالی مواجه شد، از لای در نیمه باز اتاق دراکو نگاهش به اتاقش انداخت که دید انجام خالیه !
حالش گرفته شد!
در حالی که حتی نمیدونست چرا!
همین چند ثانیه پیش دست به دامان مرلین شده بود که با دراکو چشم تو چشم نشه و حالا که دراکو رفته بود مثل بادکنک بادش خالی شده بود!
YOU ARE READING
Right person, wrong time. (+18)
RomanceGlory never came Easy and Love was never Free. Read part 0 "خلاصه" #Dramione ♾ 🔞 🐍 🩸🪞🍷 👑 ♥️ 👥 🔞