4 January
جاناتان چشمهای بازیک شده به توماس که خمیازه میکشید نگاه کرد و لب زد: کافیه!
توماس صاف نشست و دستی به موهاش کشید و به ساعتش اشاره کرد،
جاناتان نمیتونست بهش حق نده ساعت ۶:۴۵ صبح بود و از ۶:۱۵ همه تو پذییرایی دارک لرد نشسته بودن درحالی که صدای دارک لرد که داشت با چند نفر حرف میزد و بعضی وقتا صدای اقای لسترنج ، مالفوی یا اندره هم میاومد .
بلخرههه بعد از یک ساعت دارک لرد به همراه سه تا از مرگ خوار های نزدیکش وارد پذییرایی بزرگی که هم روی صندلی های میز ۲۴ نفرش و هم چند نفر که سر پا ایستاده بودن ، دراکو که پیش ایزابلا نشسته بودن صحبت کردم درمورد جاناتان رو تموم کردن و از روی صندلی هاشون بلند شدن.
اندره گلوش رو صاف کرد و شروع کرد به توضیح دادن نقشه و تقصیم بندی کردن کار بین مرگخوارها و بهشون چند دسته از کسایی که قراره کمکشون کنن الان اومدن و بقیه چند روز دیگه خودشون رو میرسونن ولی با دیدن نگرانی بقیه تاکید کرد که تاخیرشون لطمهای به نقشهشون نمیزنه،
بعد از اینکه اندره توضیحاتشو تموم کرد ، لوسیوس اومد جلو و گفت: میخوام شما رو به ..لوسیوس با دیدن نگاه های خیره و دهن های بازی که به در پشت سرش دوخته شده بودن مکث کرد و گفت : بله با فاکسز !
ESTÁS LEYENDO
Right person, wrong time. (+18)
RomanceGlory never came Easy and Love was never Free. Read part 0 "خلاصه" #Dramione ♾ 🔞 🐍 🩸🪞🍷 👑 ♥️ 👥 🔞