{عمارت دارک لرد }لرد ولدمورت باید تصمیم میگرفت !
باید تصمیم میگرفت این ارزشش رو داره جون پسرش رو به خطر بندازه یا نه!:(( لرد من ! وضعیت گروه شماره ۴ اصلا جالب نیست! )):
لرد خودش رو به سرعت به گوی رسوند .
:(( یکی از طعمه ها داره بشدت ضعیف عمل میکنه ! )):
دارک لرد کمی چرخید و بازم به فکر فرو رفت!
:(( نهه!! لرد من ، جاناتان رخمی شد! )):
هرماینی بهگوی نزدیک تر شد و نالید : اوه نه !
بارتی فورا گفت: لرد من !
جاناتان روی زمین افتاد!هرماینی کمی چرخید و به لرد که کنار پنجره ایستاده بود نگاه کرد.
نگاهش بین دراکو و لرد میچرخید ، دراکویی که اورف ها رو از سر راهش کنار میزد ، زخمی میکرد و زمین میانداخت .و دارک لرد که حالا چوبش رو توی دستش گرفته بود و دوبار به ارومی و با مکث تکونش داد ، که به نشونهی اجرای دو بار پشت سر هم یک ورد بود!
انگار بلخره تصمیمش رو گرفته بود!{ناحیهی جنگلی ، منطقهی ۳}
دراکو بعد از فرستادن اولین اواراکدورا ش سمت یکی از اورف ها ، هم زمان با زمین خوردنش ، ساعد دستش سوخت!
اولش خواست بهش بیتفاوت باشه اما با یاداوری اخرین مکالمهاش با دارک لرد ایستاد، استینش رو بالای مارک روی ساعدش کشید بالا و به مار علامتش که به ارومی داشت روی پوستش میخزید نگاه کرد ،
یک بار احضار یعنی برگرد عمارت
دو بار احضار یعنی برو منطقهی شماره ۴ ، پیش جاناتان !و برای بار دوم سوزش پوستش رو احساس کرد !
با حرکت چوبش یکی از اورف های رو پرت کرد سمت پشت سریش و هر دوتا افتادن روی زمین ، سمت ایزابلا چرخید و داد زد : من باید برم پیش جاناتان ( و دستش رو بالا اورد و مارکشو نشونشون داد ) میتونین از پیشون بر بیاین؟
ایزابلا و سدریک نگاه هایی رو بین همدیگه رد و بدل کردن و در نهایت ایزابلا داد زد : معطل نکن! نگران ما نباش!
ایزابلا میدونست بدون دراکو کارشون به راحتی الانشون نخواهد بود اما چارهای هم نبود!
دراکو براشون توضیح داده بود که ممکنه تنهاشون بزاره و توی تمرین ها این مورد رو در نظر گرفته بودن!
YOU ARE READING
Right person, wrong time. (+18)
RomanceGlory never came Easy and Love was never Free. Read part 0 "خلاصه" #Dramione ♾ 🔞 🐍 🩸🪞🍷 👑 ♥️ 👥 🔞