29 Decemberهرماینی روزنامهی دیلی پرافت رو پرت کرد رو میز و گفت: دیروز ۶ نفر مردن ! این یعنی ۶ خانواده یکی از عزیزاشون از دست دادن، چه جوری وزارت خونه دست رو دست گذاشته و کاری نمیکنه!؟
دلانی روزنامه رو برعکس کرد تا عکس متحرک قربانیای دیروز رو نبینه و گفت: روز قبلش ۱۱ نفر بودن حداقل دیروز تعدادشون کمتر بوده.
ویویان دستی به موهای فرفریش کشید و گفت: ایزابلا و سدریک برگشتن، دارک لرد همهی ماموریت هارو لغو کرده تا همهی اعضا در دسترس باشن.
استوریا که داشت با دستبند مرواریدیش بازی میکرد گفت : ادرین گفت که پدرش با اقای لسترنج حرف زده که اگه کمکی خواستن میتونن روی اون و پسراش حساب کنن.
پنسی ادامه داد: خیلی از مردم این کارو کردن، بنظر میرسه هر روز وضع بدتر و بدتر میشه و تنها حرف وزارت خونه اینکه ، داریم روش کار میکنیم!
کراب که تازه پاپ کیکیشو تموم کرده بود گفت: مادرم توی نامهی اخرش گفته بود که وضع وزارت خونه خیلی داغونه و ممکنه وزیر استعفا بده!
هرماینی با تک خندهی عصبی گفت: بهتره زود تر دست به کار شه تا کل مردم طعمهی اون جونورای کثیف نشدن!
دلانی دهنشو باز کرد تا حرفی بزنه اما بیخیال شد و گفت : فردا برمیگردیم خونه اما..
ویویان به سرسرا که با درختای کاج، برف جادویی تزیین شده بود و روی هر میز انواع شکلات و کاپکیک و شیرینی گذاشته بودن نگاهکرد و گفت: امسال کریسمس اصلا مزهی کریسمس نمیده!
کراب با خنده گفت : اما کاپکیکا همون مزهی پارسالو میدن!
که همه با نگاهاشون بهش حمله کردن و برای اینکه خودشو نجات بده مجبور شد بگه: با چاشنی نگرانی و ترس و ناراحتی البته !
هرماینی از روی میز بلند شد و گفت: بهتره برم چمدونمو ببندم بعدا میبینمتون!
و اروم سمت در ورودی سرسرا راه افتاد ، از پنجره به محوطهی بیرونی هاگوارتز نگاه کرد، دور تا دور محوطهی هاگوارتز توسط هلهاوند هایی که اسنیپ با اجازهی دامبلدور اورده بود حفاظت میشد.
اکثر خانوداده ها به بچههاشون گفته بودن برای تعطیلات برنگردن خونه .
چون دفعهی قبل دارک لرد ایرلند رو از شر بایلیس ها نجات داد و حالا که هلهاند هاش از هاگوارتز حفاظت میکردن بنظر امن ترین جا همون جا بود!
YOU ARE READING
Right person, wrong time. (+18)
RomanceGlory never came Easy and Love was never Free. Read part 0 "خلاصه" #Dramione ♾ 🔞 🐍 🩸🪞🍷 👑 ♥️ 👥 🔞