بعد از اینکه مشخص شده بود ارتباط خونی بین فرانسیس و جاناتان کافیه و به اینکه هرماینی بهشون خون بده احتیاجی نیست خدمتکار به دراکو و هرماینی گفته بود که ، دارک لرد گفته برگردید عمارت و یک سری توصیه و سفارش هم به دراکو کرده بود.البته هرماینی از این موضوع خبر نداشت .
هرماینی و دراکو برگشتن عمارت.
داوطلبا خسته و کوفته برگشته بودن و داشتن معاینه میشدن.
بارتی کراوچ کسایی که معاینه شده بودن رو به خانوادههاشون تحویل میداد .
کسایی که صدمه دیده بودن ، اگه صدماتشون با درمان سرپایی حل میشد بعد از مداوا به خانوادههاشون سپرده میشدن.خانم روزیر کسایی که وضعشون بدتر از اینا بود رو به سنت ماری میبرد.
وکسایی هم که جونشون رو از دست داده بودن ، با جادو تمیز کرده بودن و با جادوی خنک کننده نگهشون داشته بودن تا دارک لرد برگرده و به خانوادهها تحویلشون بده.
دراکو ، بارتی رو برد یه گوشه و بهش گفت که لرد ، نمیخواد کسی از وجود هورکراکس و موضوع مربوط به جاناتان پی ببره!
بارتی هم بهش اطمینان داده بود که خودش این حدس رو زده برای همین حتی این چند دقیقه رو از حافظهی پیتر پتی گرو که مرگخوار هم بود پاک کرده !دراکو ، هرماینی رو همراه خودش میچرخوند ، تا اینکه هیرو و هرمن رو کنار اقای یاوکسلی دید.
اقای یاوکسلی با دیدن ، دراکو رفت سمتش و گفت : مالفوی!
تو خبر نداری ؟
نمی دونی که کراوچ میخواد بهم چی بگه؟دراکو که از سوال یهوییش جا خورده بود خودشو جمع و جور کرده و گفت : نه قربان! ( no sir!)
اقای یاوکسلی مضطرب بنظر میرسید!
دراکو نگاهی به هرمن و هیرو انداخت که سرشون رو به سمت چپ و راست تکون دادن و لب زدن : نمیدونیم.
هرماینی به زخم کنار پیشونی هرمن و دست زخمی هیرو نگاه کرد ، و پرسید :چرا نرفتید تا معاینهتون کنن!
هرمن که داشت با نگاهش دنبال کسی میگشت جوابش رو داد : منتظرم ویویان بیاد ,ببیندش بعدش برم !
هیرو چیزی نگفت .
یک دفعه دراکو برگشت و گفت : هی ، چرا هیچکدومشون رو نمیبینم؟هرماینی میدونست منظور دراکو چیه ، چون هیچ کدوم از مالفوی یا لسترنج ها اون اطراف نبودن !
و گفت : شاید بهتره..
YOU ARE READING
Right person, wrong time. (+18)
RomanceGlory never came Easy and Love was never Free. Read part 0 "خلاصه" #Dramione ♾ 🔞 🐍 🩸🪞🍷 👑 ♥️ 👥 🔞