جیمین با چهرهی شاکی پرسید:
- چیکارت داشت؟تهیونگ پوزخند زد و با لحن بیخیالی جوابش رو داد:
- همون کاری که همهی دخترا باهام دارن.- دلم میخواد گیسهاش رو ببرم.
هوسوک لبخندی به چهرهی حرصی اما بانمک دوست پسرش زد:
- چرا کیوتی؟- دوست دختر جیکی از خودش شیطانتره! باور کن رفیق اگر به خودم بود صد بار دندونهاش رو خرد کرده بودم.
تهیونگ پلک آرومی زد خب درواقع اون کینگ جذاب انگار آدمهای خوبی اطرافش نبودن.
اینجوری نبود که جونگکوک فرشته باشه اما قطعا نمیدونست پشت سرش چه خبره و دوست دخترش فقط یک چشمهاش بود.- سلام بچهها!
هر چهار نفر با صدای جذاب و دخترونهای که شنیدن سمتش برگشتن.
دختری با موهای بلند و لخت مشکی که چشمهای درشت و لبهای قلوهایش جذابترش کرده بود.تهیونگ ابرویی بالا انداخت.
اون علاقهای به معاشرت با غریبهها نداشت اما رفاقت با جیمین تمام معادلاتش رو بهم میزد.دختر سر جیمین رو در آغوش گرفت:
- چطوری جیم.جیمین با لبخند گونهی دختر رو بوسید.
- خوبم نیکول.نیکول کمی از جیمین فاصله گرفت و با خوش رویی سمت سه چهرهی جدیدِ مدرسه برگشت:
- من نیکم خوشوقتم بچهها.یونگی و تهیونگ آروم سرتکون دادن اما هوسوک با خنده جوابش رو داد:
- سلام.نیکول بند کوله پشتیش رو بین انگشتهای بلندش گرفت:
- راستش پدر و مادرم چند هفتهای به خاطر کارشون رفتن چین و حدس بزنید چی قراره یه پارتی کوچولو دور از چشمشون بگیریم و خوش بگذرونیم! پایه اید؟
جیمین ذوق زده دستهاش رو بهم کوبید:
- معلومه که هستیم.نیک خندید.
به چهرهی نه چندان دوستانهی ویکتور خیره شد و ادامه داد:- خیلی خوشحالم میشم بیاید تازه واردها، کل بچه باحال های تورنس هم هستن.
موقهوهای پوزخندی به جملهی دختر زد.
با لحن بمی که باعث مکث نیک شد، پرسید:
- اون رئیس سکسیتون چی؟دختر لبش رو گزید.
اون تازه وارد واقعا هات بود.- جیکی؟ اوه مگه میشه نباشه؟
هوسوک نگاه کلافهای بهش انداخت.
رفیقش چرا اونقدر توی نخ اون پسر لعنتی بود؟سعی کرد حفظ ظاهر کنه. با لبخند دوستانه به چشمهای خیرهی نیکول که محو تهیونگ بود نگاه کرد و جواب داد:
- میبینیمت نیک.
...
- قراره کار نیمه تموم امروز رو امشب تموم کنیم عزیزم؟
سانا با لوندی خودش رو به هیکل روی فرم دوست پسرش فشرد.
YOU ARE READING
ᴛᴏʀʀᴇɴᴄᴇ ᴋɪɴɢᴅᴏᴍ👑
Fanfictionکیم تهیونگ، پسر کوچکتر کیم تائه سو رهبر مافیای black Snake بعد از خراب کاری که توی مدرسه سابقش به بار آورد و خط قرمزی که روی پروندهاش کشیده شد با نفوذ پدرش به دبیرستان تورنس منتقل میشه. اون میخواد دوباره قدرتش رو از نو بسازه اما تورنس، پادشاهی پ...