.
.
.
تقریبا چند ساعتی میشد که کنار تخت نشسته بود و به پسر غرق در خواب رو به روش زل زده بود.
دیگه داشت حوصلهاش سر میرفت و واقعا میخواست اون پسر رو بیدار کنه تا کمی حرف بزنن. هرچند که هم صحبتهای خوبی نبودن.
با تکون خوردن پلکهای مومشکی، نیشخند نرمی زد.- بیدار شدی بالاخره.
جونگکوک گیج و خواب آلود به تصویر مات یونگی خیره شد و نرم روی پلکهای خشک و خستهاش رو مالید:
- مگه چند ساعت خوابیدم؟
- نزدیک شش ساعت.
- لعنتی.
- به خاطر دارو هاست، دکتر میدونه که نمیتونی خوب بخوابی حتما یه قرص جدید بهت داده.
ذهنش به تازگی داشت شرایط رو هندل میکرد. یونگی اونجا چیکار میکرد؟
- تهیونگ کجاست؟
- نمیدونم.
تهیونگ هیچوقت توی اون چند روز تنهاش نذاشته بود. حتی برای چند ثانیه. اون حتی غذاش رو هم توی اتاق میخورد تا بیرون نره. حالا چطور گذاشته بود رفته بود؟
با فکرهای توی سرش اخم کرد:- بهم بگو خودش رو توی دردسر ننداخته.
یونگی پوزخند زد.
- خودش رو نه اما بقیه رو قول نمیدم.
یونگی با دیدن صورت اخمو و غرق در فکر پسر برای چند لحظه از جوابش پشیمون شد. آخرین چیزی که میخواست بهم خوردن رابطهی تهیونگ و جونگکوک بود.
- من رو گذاشته که ازت مراقبت کنم، هرچی که گفتم ازم متنفری بهم گوش نکرد، منم به نیکول زنگ زدم.
نگاه آروم مو مشکی روی صورتش نشست.
چرا حس میکرد ازش متنفره؟ شاید جونگکوک همیشه نسبت به بقیه گارد داشت اما واقعا از کسی متنفر نبود. هیچوقت!- من ازت متنفر نیستم، فکر کردم تو ازم متنفری.
- من فقط از مادر جندهها و کسایی که به فاکم بدن بدم میآد، که تو اولیش نیستی و دومی هم ازت بر نمیآد.
پوزخندی به جواب یونگی زد. قطعا که دومی ازش بر میاومد.
- از کجا میدونی؟
- نهایت بتونی دوست پسرت رو به فاک بدی جئون.
- بهم پا نمیده.
یونگی خندید و طوری که انگار سعی داره تشویقش کنه، گفت:
- نباید کوتاه بیای.
جونگکوک هم نرم خندید. دلش برای این شوخیها تنگ شده بود.
هرچند که همیشه طرف مقابلش جیمین بود اما حالا انگار یونگی هم همون حس رو بهش میداد.- اشکالی نداره که از نیک خواستم بیاد؟
یونگی با عذاب وجدان پرسید اما جونگکوک سریع و بدون هیج دلخوریای گفت:
YOU ARE READING
ᴛᴏʀʀᴇɴᴄᴇ ᴋɪɴɢᴅᴏᴍ👑
Fanfictionکیم تهیونگ، پسر کوچکتر کیم تائه سو رهبر مافیای black Snake بعد از خراب کاری که توی مدرسه سابقش به بار آورد و خط قرمزی که روی پروندهاش کشیده شد با نفوذ پدرش به دبیرستان تورنس منتقل میشه. اون میخواد دوباره قدرتش رو از نو بسازه اما تورنس، پادشاهی پ...