you are my home2

7.1K 965 590
                                    

.
.
.

جونگکوک که می‌دونست قصد جیمین عصبی کردنشه و توی اون مدت خوب شناخته بودش بی‌خیال بحث شد و سمت هوسوک برگشت:

- تی‌جی کجاست؟

ابروهای هوسوک بالا پرید.
این اسم اصلا اشنا به نظر نمی‌رسید:

- همچین کسی داشتیم؟

جیمین خندید.
محکم گونه‌ی دوست پسر کیوتش رو بوسید و بیشتر روی بدنش پهن شد:

- سگ وی رو می‌گه.

هوسوک هم لبخند زد اما ته ذهنش کمی تعجب کرد.
وی بعش گفته بود قرار نیست اون توله رو نگه داره و حالا جونگکوک براش اسم انتخاب کرده بود؟

- توی حیاط پشتی داره غذا میخوره.

مو مشکی با قدم‌های سریع سمت حیاط رفت.
دلش برای اون توله هم تنگ شده بود اگر به خاطر حساسیت مادرش نبود قطعا اجازه نمی‌داد اون کوچولو پیش هوسوک بمونه.
با دیدن سگ کوچولویی که در حال خوردن غذاش از ظرف مخصوص بود لبخند زد.

- هی توله کوچولو!

سگه قهوه‌ای با شنیدن صدای آشنا سمتش برگشت و با دیدن جونگکوک پارس کرد و سریع سمتش دوید.
مومشکی سوپرایز شده خندید.
جسم نرم توله رو بغل کرد و روی گردنش رو بوسید:

- بزرگ شدی تی‌جی، اما هنوز منو یادته!

با دیدن چشم‌های بامزه‌ی توله سگ خندید.

-اسمت رو دوست داری، هوم؟ کیوتی؟

تی جی مثل همیشه زیر گلوش رو لیسید و انگار این جواب مثبتی به سوالش بود.
همونطور که توله کوچک رو در آغوش داشت سمت خونه برگشت.
صدای بلند نیک از آشپز خونه به گوش رسید:

- وی مشروب‌هاش رو کجا نگه می‌داره؟

نگاهی به هوسوک و جیمین که مشغول ریز خندیدن با هم بودن کرد و جواب دختر رو داد:

- توی کابینت.

- حله.

یونگی نگاه بی‌خیالی سمتش انداخت.

- تهیونگ گفت برای این توله یه سرپرست پیدا کنم.

جونگکوک اخم کرد.
می‌دونست وی اون سگ رو نمی‌خواد اما همین حالا هم نمی‌تونست ازش دل بکنه.

- لازم نیست، خودمون نگهش می‌داریم.

قبل از اینکه یونگی با پوزخند جوابش رو بده نیکول با یک مارتینی و چند گیلاس سمتشون اومد.
شراب رو روی میز بزرگ وسط گذاشت و سمت یونگی برگشت:

- تعطیلات چطور بود؟

یونگی کلافه جواب داد:

- افتضاح.

جونگکوک بدون اینکه قصد داشته باشه تی‌جی رو زمین بذاره، کنار جیمین نشست و زمزمه‌ی پر از حرصش رو شنید:

ᴛ‌ᴏ‌ʀ‌ʀ‌ᴇ‌ɴ‌ᴄ‌ᴇ‌ ‌ᴋ‌ɪ‌ɴ‌ɢ‌ᴅ‌ᴏ‌ᴍ‌👑Where stories live. Discover now