دو زندگی متفاوت و دو آدم متفاوت در دو خانواده متفاوت که هر کدومشون عقاید به خصوصی دارند .
خیلی ها فکر میکنن که خوشبختی در پول خلاصه
میشه برای همین نسبت به هم بی رحم و حریص شدن
و چیزی جز قدرت نمی بینند حتی برای خانواده شون
هم ارزشی قائل نیستن .زندگی نسبت به خیلی ها بی رحمه ولی اگه همین زندگی، آینده خوبی رو برات در نظر گرفته باشه
چی ؟ اینکه با وجود بدی ها باز تسلیم نشی و مسیرتو
ادامه بدی و به آینده روشنی که چشم انتظارته فکر
کنی . من لالیسا در خانواده ای که هر روز بجای عشق
بهم، از هم متنفر بودن؛ بزرگ شدم . تنفر بخاطر چی ؟
من در دوران بچگیم اینکه چرا خانواده ما از هم تنفر
دارن رو درک نمی کردم ولی الان که بزرگ شدم دلیل
این همه تنفر رو خوب متوجه شدم؛ بخاطر قدرت و
ثروت . این قدرتی که اونا می خوان به دست بیارن
وجدانی براشون نذاشته .* لیسا *
لیسا مثل همیشه با صدای مایا که با کلی غر زدن صداش میزد گوشه ای از چشماشو باز کرد ولی چون
شیطون بود پس برای اذیت کردنش دوباره چشماشو
بست .از اونطرفم صدای خنده های لیندا رو می شنید و زیر
پتو بهشون می خندید .لیندا : لیسا میشه بیدار شی ؟! نمی بینی که حتی مایا
هم بیدار شده .لیسا هم همچنان برای اذیت کردنشون خودشو زده بود
به خواب و جوابی نمی داد؛ مایا اومد روی لیسا نشست
و در حالیکه تکونش میداد؛ می گفت که بیدار شو
دیرمون میشه .پتو رو از رو صورتش برداشت و چشماشو باز کرد و به
خواهر کوچولوش نگاه میکرد .لیسا : وروجک تو چرا نمیزاری من بخوابم ؟
مایا : چون بیدار نمیشی؛ من میخوام با هم بازی کنیم .
و لباشو گِرد کرد و چهره ی ناراحتی به خودش گرفت؛
لیسا خواهر کوچولوش رو بغل کرد و با صدای آرومی
که لیندا نشنوه نزدیک گوشِش گفت .لیسا : چرا با لیندا بازی نمی کنی ؟
مایا : آخه اون اصلاً بازی بلد نیست .
لیسا : چرا ؟ اون که خوب بازی میکنه .
مایا : نخیرم من میخوام با تو بازی کنم .
لیندا که حرفاشونو شنید به آرومی و با دلخوری لب زد .
لیندا : وروجک منو ناراحت کردی ...
مایا یکم روی تخت تکون خورد و رو به لیندا گفت .
مایا : بازیت خوب نیست ولی در عوض تو خوشگلم
میکنی .لیندا با لبخند بهشون نزدیک شد و خودشو روی تخت
پرت کرد؛ مایا رو بغل گرفت و در حالیکه می خندید
لب زد .لیندا : بازم بازی می خوای وروجک ؟
مایا : نه نه؛ من دیگه امروز از بازی کردن؛ سیر شدم .
YOU ARE READING
Painful love 🖤
Fanfictionفیکشن : عشق دردناک فصل ها : پایان یافته 🖤 فصل اول * تمام شده * فصل دوم * تمام شده * نویسنده : آرینا کاپل : جنلیسا ژانر : جی ال، عاشقانه، ورزشی، مدرسه ای، خانوادگی، درام، انگست . خلاصه : لیسا دختری که علاقه زیادی به بوکس داره و دوست داره که بوکسور...