Part 3

197 32 6
                                    

جنی : سلام من جنی ام ؛ خوشبختم .

معلم به جنی اشاره کرد که بره بشینه؛ اونم رفت و کنار یه دختر که خیلی هم ساکت بود؛ نشست . نگاهی به دختره انداخت که با بی توجهی دختره رو به رو شد .

دختر زیبایی بود که از رو ظاهرش معلوم بود که خیلی هم خجالتیه

Hoppla! Dieses Bild entspricht nicht unseren inhaltlichen Richtlinien. Um mit dem Veröffentlichen fortfahren zu können, entferne es bitte oder lade ein anderes Bild hoch.


دختر زیبایی بود که از رو ظاهرش معلوم بود که خیلی هم خجالتیه . چشمای تقریباً درشت و زیبایی داشت .
لبای گوشتی و بینی ظریفی داشت و به صورتش زیبایی
خاصی داده بود . نمی دونست چرا ولی محو اون چشما
شده بود و میخواست که از فاصله ی خیلی نزدیکی  فقط بهش نگاه کنه و اون لبایی که میخواست فقط مال خودش باشه اما انگار داشت به رویاهای غیرممکنی فکر
میکرد پس دیگه سعی کرد افکارشو خاموش کنه . جنی
نیم نگاهی به لیسا کرد ولی خیلی کنجکاو نبود و زود
نگاهشو ازش برداشت و مشغول در آوردن وسایلش شد . لیسا خیلی درمورد جنی کنجکاو و یا حتی بعضی مواقع نگرانش میشد . سئوالات زیادی حجم زیادی از مغزش رو اشغال کرده بود . اینکه چرا اینقدر در مورد این دختر کنجکاو شده ؟ چون هیچوقت پیش نیومده بود که درمورد کسی کنجکاو بشه و کنجکاویش در حدی باشه که حتی بخواد باهاش صمیمی بشه و با دیدن غصه و ناامیدیش اونم غصه بخوره .

لیندا دستشو گذاشت رو شونه ی لیسا و لب زد : این دختره که از کلاس روبه رومون اومده همون دختره نیست که جلو دانشگاه دیدیمش ؟

لیسا بدون توجه به حرفایی که میزنه آروم  گفت : چرا خودشه .

لیندا : انگار میشناسیش !!

لیسا که تازه متوجه دهن لقیش شد سعی کرد جمعش کنه برای همین بدون اینکه هول کنه و خیلی ریلکس حرفشو جوریکه خواهرش شک نکنه ادامه داد .

لیسا : خب انگار شناگره؛ اینو از بقیه شنیدم .

لیندا : آها پس شناگره؛ ولی باید هواشو داشته باشیم هرچی نباشه آدمای این کلاس خیلی بدجنسن و نمی خوام یکی دیگه هم ناراحت بشه .

با گفتن این حرف خواهرش؛ لیسا بغضش گرفت چون اون اتفاقی که یک سال پیش تو مدرسشون افتاد؛ واقعاً دردناک بود . اینکه بخاطر حرف بقیه یکی بخواد دست به اون کار بزنه خیلی ناراحت کننده بود و قلب لیسا رو به درد می آورد .

لیسا سری خاروند و با  شوخی گفت : خوبه؛ من حواسم بهش هست نگران نباش؛ تازه به دردمونم میخوره .

Painful love 🖤Wo Geschichten leben. Entdecke jetzt