جنی : سلام من جنی ام ؛ خوشبختم .
معلم به جنی اشاره کرد که بره بشینه؛ اونم رفت و کنار یه دختر که خیلی هم ساکت بود؛ نشست . نگاهی به دختره انداخت که با بی توجهی دختره رو به رو شد .
دختر زیبایی بود که از رو ظاهرش معلوم بود که خیلی هم خجالتیه . چشمای تقریباً درشت و زیبایی داشت .
لبای گوشتی و بینی ظریفی داشت و به صورتش زیبایی
خاصی داده بود . نمی دونست چرا ولی محو اون چشما
شده بود و میخواست که از فاصله ی خیلی نزدیکی فقط بهش نگاه کنه و اون لبایی که میخواست فقط مال خودش باشه اما انگار داشت به رویاهای غیرممکنی فکر
میکرد پس دیگه سعی کرد افکارشو خاموش کنه . جنی
نیم نگاهی به لیسا کرد ولی خیلی کنجکاو نبود و زود
نگاهشو ازش برداشت و مشغول در آوردن وسایلش شد . لیسا خیلی درمورد جنی کنجکاو و یا حتی بعضی مواقع نگرانش میشد . سئوالات زیادی حجم زیادی از مغزش رو اشغال کرده بود . اینکه چرا اینقدر در مورد این دختر کنجکاو شده ؟ چون هیچوقت پیش نیومده بود که درمورد کسی کنجکاو بشه و کنجکاویش در حدی باشه که حتی بخواد باهاش صمیمی بشه و با دیدن غصه و ناامیدیش اونم غصه بخوره .لیندا دستشو گذاشت رو شونه ی لیسا و لب زد : این دختره که از کلاس روبه رومون اومده همون دختره نیست که جلو دانشگاه دیدیمش ؟
لیسا بدون توجه به حرفایی که میزنه آروم گفت : چرا خودشه .
لیندا : انگار میشناسیش !!
لیسا که تازه متوجه دهن لقیش شد سعی کرد جمعش کنه برای همین بدون اینکه هول کنه و خیلی ریلکس حرفشو جوریکه خواهرش شک نکنه ادامه داد .
لیسا : خب انگار شناگره؛ اینو از بقیه شنیدم .
لیندا : آها پس شناگره؛ ولی باید هواشو داشته باشیم هرچی نباشه آدمای این کلاس خیلی بدجنسن و نمی خوام یکی دیگه هم ناراحت بشه .
با گفتن این حرف خواهرش؛ لیسا بغضش گرفت چون اون اتفاقی که یک سال پیش تو مدرسشون افتاد؛ واقعاً دردناک بود . اینکه بخاطر حرف بقیه یکی بخواد دست به اون کار بزنه خیلی ناراحت کننده بود و قلب لیسا رو به درد می آورد .
لیسا سری خاروند و با شوخی گفت : خوبه؛ من حواسم بهش هست نگران نباش؛ تازه به دردمونم میخوره .
ESTÁS LEYENDO
Painful love 🖤
Fanficفیکشن : عشق دردناک فصل ها : پایان یافته 🖤 فصل اول * تمام شده * فصل دوم * تمام شده * نویسنده : آرینا کاپل : جنلیسا ژانر : جی ال، عاشقانه، ورزشی، مدرسه ای، خانوادگی، درام، انگست . خلاصه : لیسا دختری که علاقه زیادی به بوکس داره و دوست داره که بوکسور...