Part 55

71 12 10
                                    

نانسی درحالیکه گوشی رو دستش گرفته بود و داشت زنگ می‌ خورد لب زد : مطمئنی ؟ مطمئنی که نمی خوای به لیسا چیزی نگی ؟!

جنی سرشو تکون داد و لب زد : آره مطمئنم؛ چون
اگه بفهمه داغون میشه و دیگه برای مسابقات خودشو آماده نمی کنه نمی خوام مانعی باشم که جلوی خوشبختی اونو میگیره لطفاً تو بجای من جواب گوشی رو بده ..

نانسی : باشه من جواب میدم .

نانسی گوشی رو جواب داد و گفت : الو سلام .

لیسا : ببخشید شما ؟

نانسی : من دوست جنی ام اسمم نانسیه .

لیسا : آها منم لیسا هستم؛ خوشبختم نانسی؛ میشه گوشی رو بدی به جنی میخوام صداشو بشنوم !؟

نانسی : میدونم جنی در موردت بهم گفته ..

نانسی نگاهی به جنی که با چشمای خیسش بهش نگاه میکرد؛ انداخت و ادامه داد : آممم چیزه جنی هنوز نیومده بیرون گوشیشو گذاشته پیش من که اگه زنگ زدی جواب بدم ..

لیسا : واقعاً ؟! پس لطفاً اگه اومد بیرون بهش بگو بهم زنگ بزنه چون نگرانشم .

نانسی : حتماً بهش میگم .

لیسا : خیلی ممنون؛ فعلاً خداحافظ .

نانسی : خواهش میکنم؛ خداحافظ .

نانسی گوشی رو قطع کرد و روی صندلی نشست و توی فکر فرو رفت هنوزم نمیتونست این حرف هایی که شنیده بود رو هضم کنه براش سخت بود؛ جنی هم کنار نانسی نشست و آروم لب زد : ممنونم که بهش چیزی نگفتی .

نانسی : جنی میخوای چیکار کنی ؟ تصمیمت چیه ؟

جنی دستاشو تو هم گره کرد و همینجوری که به
زمین نگاه میکرد گفت : خودمم نمیدونم اما دکتر
گفت میتونم عمل کنم اما احتمال موفقیت عمل تنها
۲۰ درصده میترسم نانسی خیلی میترسم ..

جنی با بغض ادامه داد : میترسم بعد مرگ من لیسا نتونه دووم بیاره میدونی میخوام حتی اگه منم نباشم
اون به زندگیش ادامه بده و شاد باشه اما اگه اینجوری نشه چی ؟!!

نانسی : بنظرم عمل کن ببین ۲۰ درصد هم خودش خیلیه نباید نا امید شی ازت خواهش میکنم عمل
کن میدونم که حالت خوب میشه ..

جنی لبخند غمگینی زد و گفت : میدونی اگه این شش ماهی که زمان دارم رو توی بیمارستان بگذرونم و بمیرم چی ؟! فقط ۲۰ درصد احتمال موفقیتش هست ..

جنی سرشو بلند کرد و روبه نانسی گفت : میخوام بهش فکر کنم که چیکار کنم ..

نانسی بغضش گرفت و جنی رو بغل کرد و گفت : باشه فکراتو کن ولی لطفاً تصمیم درستو بگیر هوم باشه ؟!

جنی : باشه تصمیم درست رو میگیرم فقط به زمان نیاز دارم که تنهایی بهش فکر کنم و تصمیم قطعیمو بگیرم .

Painful love 🖤Tahanan ng mga kuwento. Tumuklas ngayon