Part 82

78 15 4
                                    


فصل دوم

ادوارد برگشت به داخل اتاق و جلوی توماس و آدریان که زانو زده بودن ایستاد؛ کمی خم شد و لب زد : با بد خانواده ای در افتادی پس باید عواقبشم بپذیری ..

توماس که از طرز حرف زدن اوارد ترسیده بود با ترس گفت : منظورت چیه ؟! ..

ادوارد در حالیکه داشت از اتاق میرفت بیرون به آدم هاش گفت : این دو نفر رو ببرید به اتاق عمل و اجزای بدنشو به بیمارهایی که به پیوند نیاز دارن اهدا کنید .

توماس از ترس شروع کرد به جیغ و داد کشیدن
ولی آدریان خیلی ریلکس بود و بجای داد زدن داشت موقعیتشون رو چک میکرد تا یه راهی برای فرار پیدا کنه اما به محض اینکه ادوارد رفت اونا رو بلند کردن
و بردنشون به اتاق عمل . آدریان فقط دنبال این بود
که همینکه دستاشو باز کردن با چاقوی جراحی همه رو زخمی کنه و فرار کنه و دقیقا همین اتفاق هم افتاد و تا انتهای سالن رفت ولی با دیدن ادوارد که ته سالن منتظر ایستاده پاهاش شل شدن و راهشو به سمت دیگه کج کرد اونطرف هم کلی آدم راهشو بسته بودن برای همین مونده بود که چیکار کنه و با عصبانیت چاقو رو به سمتشون نشونه گرفت و گفت : جلو نیایید وگرنه می کشمتون ..

حرفش تموم نشده بود که ادوارد با یه حمله چاقو رو
از دستش پرت کرد و باهاش درگیر شد چون دخترش بخاطر این مرد الان بیمارستان بود پس دلش می خواست با دستای خودش آدریان رو بکشه ولی همون لحظه ای که خواست خفه اش کنه با صدای گوشیش گلوی آدریان رو ول کرد .

نگاه خشمگینی به آدریان کرد و لب زد : اینو بگیرید که بعداً به حسابش برسم ..

و خودشم گوشیشو جواب داد . انگار خبرای خوبی رو رو بهش ندادن چون همین که گوشیشو قطع کرد با بغضی که یهویی بهش هجوم آورد دوباره گلوی آدریان رو فشار داشت و هرچی عصبانیتش بهش فشار آورده بود رو روی آدریان خالی کرد . آدریان با پوزخند روی مخش به ادوارد خیره شده بود و همینم اونو عصبانی تر کرد و تا میتونست گلوشو فشار داد و گریه کرد تا اینکه دستای آدریان شل شدن و چشماشو بست .

ولی ادوارد با مرگ آدریان نتونست خوب بشه و بدتر شد چون قبلش درد میکرد و گریه اش شدیدتر شد اون هیچوقت گریه نکرده بود و اینبار با خبری که بهش دادن نتونست جلوی اشکاش رو بگیره .

ادوارد : دخترم لطفاً تنهام نزار ..

_________________________________________

سلام قشنگا امیدوارم که از خوندن این پارت هم لذت برده باشید 🥰❤
فرداشب هم بجای گرگ فیکشن عشق دردناک آپ میشه 😉❤

Painful love 🖤Where stories live. Discover now