وقتایی که کنار جنی بود حس خوشبختی میکرد
جوری که حتی بزرگ ترین مشکلاتم پشت سر می ذاشت .لیندا که حس کرد میخوان دو تایی تنها باشن آروم اتاق رو ترک کرد و تو سالن اصلی روی یکی از صندلی ها
نشست و منتظر موند .لیسا : می خوای در مورد خانواده ام بدونی ؟
جنی : اگه نمی خوایی منم بهت فشار نمیارم .
لیسا : مادربزرگمو که دیدی .
جنی : آره؛ زن خیلی خوبی بود .
لیسا : خب تا حدودی خوبه اما اونم قوانین خودشو داره که باید رعایتش کنم که یکیشم ممنوع کردن
رابطه است؛ چون فکر میکنه که یه نقطه ضعفه که
بهم آسیب میزنه .جنی با تعجب گفت : اما تو الان ..
لیسا انگشتشو گذاشت رو لبای نرم جنی و لب زد : درسته من الان با تو وارد رابطه شدم .
انگشتشو رو لبای جنی برداشت و ادامه داد : تو با وجود این پنهون کاریمون می خوایی بازم کنارم
بمونی ؟ من انتخابش رو میدم دست خودت .جنی که متوجه نگرانی لیسا شد لبخندی بهش زد و
دستاشو دور سرش قاب کرد و گفت : من دوست
دارم لیسا؛ پس تا ابد کنارت میمونم حتی اگه خیلی
برام سخت باشه و یا رابطمون پنهونی باشه اما من
دوری از تو رو نمیتونم تحمل کنم .لیسا روی تخت جنی دراز کشید و خودشو انداخت تو
آغوش جنی . وقتی کنارش بود تموم مشکلاتش خود
به خود فراموش میکرد و حس آرامش رو میتونست
حتی برای یه لحظه هم که شده احساس کنه .همینجوری توی آغوش جنی داشت خوابش میبرد که یهو با صدای گوشیش ترسید و گوشی رو جواب داد .
لیسا : الو سلام مربی .
آتنا : سلام لیسا جون؛ خوبی دخترم ؟
لیسا : مرسی خوبم؛ شما خوبید ؟
آتنا : شکر؛ زنگ زدم که یه خبر خیلی مهمی رو بهت بدم خب توی همین ماه یه مسابقه ی مهم برگزار میشه
که اگه بتونی برنده بشی وارد مسابقات مهمی میشی .لیسا : واقعا ؟؟ خیلی خوشحال شدم من تموم تلاشمو میکنم اینو خودتون بهتر از همه میدونید که .
آتنا : میدونم و همیشه بهترین بودی؛ میخوام که توی این مسابقات حتماً ببری چون اگه ببری میتونی وارد
مسابقات مهم تری بشی و اینکه امروز هم برگرد باشگاه
تمرینات مهمی رو برات برنامه ریزی کردم .لیسا نگاهی به جنی که با ذوق نگاش میکرد انداخت و
حرفاشو ادامه داد : حتما مربی؛ شما نگران نباشید من حتما برنده میشم؛ اممم راستش امروز نمیتونم بیام به
باشگاه چون یکی از دوستام بیمارستانه و من باید پیشش باشم .آتنا : اشکالی نداره امروز رو استراحت کن ولی از فردا حتما بیا چون باید خیلی سخت تمرین کنی .
ВЫ ЧИТАЕТЕ
Painful love 🖤
Фанфикفیکشن : عشق دردناک فصل ها : پایان یافته 🖤 فصل اول * تمام شده * فصل دوم * تمام شده * نویسنده : آرینا کاپل : جنلیسا ژانر : جی ال، عاشقانه، ورزشی، مدرسه ای، خانوادگی، درام، انگست . خلاصه : لیسا دختری که علاقه زیادی به بوکس داره و دوست داره که بوکسور...