لیسا خوشحال بود و زیر زیرکی به جنی نگاه می کرد .
حس عجیبی نسبت به اون دختر داشت؛ حسی که حتی برای خودشم جدید بود و نمیدونست که چجوری توصیفش کنه و تا حالا به کسی این حسو نداشته بود .معلم وارد کلاس شد و مثل همیشه تدریس کرد و بعدشم از کلاس رفت . لیسا هیجان زده بود از جاش بلند شد و رو به لیندا گفت .
لیسا : امروز جنی هم همراهمون میاد .
لیندا : واقعا ؟ پس صداش کن که با هم بریم .
لیسا : آره؛ باشه الان صداش میکنم .
لیسا به طرف جنی رفت . جنی مشغول جمع کردن کتاب و مداداش بود که با حس شخصی که رو به روش
ایستاده سرشو بالا گرفت و بهش خیره شد .لیسا : من و خواهرم میریم کافه، تو هم باهامون میایی ؟
جنی : مزاحم نباشم ؟!
لیسا : نه ما خوشحال میشیم که باهامون بیایی .
جنی لبخندی زد و قبول کرد . هر سه نفرشون
رفتن به کافه مدرسشون و روی صندلی هاشون نشستن .بعد گرفتن خوراکی هاشون لیندا نگاهی به جنی انداخت و گفت .
لیندا : از کلاسمون راضی هستی ؟
جنی : آره فقط هنوز با همه کامل آشنا نشدم .
لیندا : بهتره که با خیلی هاشون خیلی صمیمی نشی و حرف نزنی .
جنی با تعجب : چرا ؟
لیسا حرف خواهرشو ادامه داد : چون کلاس ما همه با هم رقابت میکنن؛ پس برات بهتره که اخلاق های خیلی هاشونو نبینی احتمال داره که بهت آسیب بزنن .
لیندا : پس همونطور که لیسا گفت خیلی به حرف هاشون و رفتاراشون توجه نکن .
لیندا لبخندی زد و به لیسا نگاهی انداخت و ادامه داد : من و لیسا کنارت هستیم پس نگران نباش .
جنی : خیلی خوش شانسم که دو تا دوست مهربون پیدا کردم .
لیسا که فقط به جنی نگاه می کرد اصلا توجهش به حرفاشون نبود و فقط تو چشمای جنی گم شده بود .
با دیدن لبخنداش اونم شاد میشد؛ با دیدن هیجانش اونم هیجان زده میشد؛ همینجوری بهش نگاه میکرد که
یه لحظه جنی نگاه های لیسا رو روی خودش فهمید و اونم به لیسا نگاهی کرد این باعث شد که لیسا نگاهشو بدزده و خودشو مشغول غذاش کنه .جنی رو به لیسا : خواهرت حالش چطوره ؟
لیسا : خوبه؛ وروجک اون عروسکو از خودش اصلا دور نمیکنه .
جنی : چون بچه ست منم مثل اون بودم .
لیسا با تعجب به حرفاش گوش میداد . چرا دلش میخواست که بیشتر ازش بدونه مخصوصا دوران
بچگیش و عکس های بچگیش . می خواست تموم
خاطراتش رو بدونه؛ سلیقه هاش، چیزایی که دوست
داره و چیزایی که دوست نداره و ازش متنفره .
ESTÁS LEYENDO
Painful love 🖤
Fanficفیکشن : عشق دردناک فصل ها : پایان یافته 🖤 فصل اول * تمام شده * فصل دوم * تمام شده * نویسنده : آرینا کاپل : جنلیسا ژانر : جی ال، عاشقانه، ورزشی، مدرسه ای، خانوادگی، درام، انگست . خلاصه : لیسا دختری که علاقه زیادی به بوکس داره و دوست داره که بوکسور...