Part 66

60 21 6
                                    


فصل دوم

وقتی داشت از رینگ خارج میشد کلی طرفدار دورش جمع شدن ولی لیسا بخاطر خستگی حواسش سر جاش نبود برای همین فقط لبخندی زد و از اونجا رفت به اتاق استراحت و همونجا روی مبل ولو شد . همه جاش کبود شده بود و صورتش کاملا غرق خون شده بود با ورود مربیش به اتاقش لب زد : اومدی ؟

مربی : آره؛ کارت عالی بود لیسا ..

مربیش نگاهی به صورتش انداخت و وضعیت چشماشو بررسی کرد و ادامه داد : خیلی درد داری ؟

لیسا سری تکون داد و جواب داد : نه فقط یکم خستم .

مربی : میفهممت من بیرونم همینجا استراحت کن ..

لیسا چشماشو بست و همونجوری روی مبل خوابش برد وضعیتی که توش بود براش عادی بود و مثل همیشه بعد بُردش بخاطر درد و خستگی میخوابید . نیم ساعت خوابش برده بود که با صدای درِ اتاقش بیدار شد و لب زد : میتونی بیای داخل .

رزی که بیرون اتاق بود آروم وارد اتاق شد ولی با دیدن لیسا که همه جاش زخمی و خونی بود؛ دستاشو گذاشت روی دهنش و براش نگران بود . با این کاراش داشت خودشو عذاب میداد .

لیسا که داشت خون روی چشماشو پاک میکرد با دیدن رزی گفت : اومدی باز بگی برگردم شرکت ؟!

لیسا بلند شد و خواست بره حموم که رزی جواب داد : نه فقط اومدم بهت سری بزنم و خواستم ببرمت بیمارستان که وضعیت سلامتیت رو بررسی کنن ..

لیسا با حرف رزی خندش گرفت و گفت : سلامتی ؟ اصلاً مگه مهمه که سالم باشم یا نه ؟! ولش کن برام مهم نیست بنظرم بری بهتره ..

رزی : خانم آنجلا نگرانتونن؛ لطفاً برو بیمارستان، خیلی طول نمیکشه ..

لیسا : فعلاً که باید برم حموم وقتی اومدم بیرون بهش فکر میکنم .

رزی : باشه پس من بیرون منتظرت میمونم .

لیسا : باشه .

لیسا رفت حموم و بعد اینکه لباس هاشو عوض کرد اومد بیرون و همراه رزی راه افتاد به بیمارستان .

وقتی به بیمارستان رسیدن لیسا با دیدن خانم دکتری که توی بیمارستان اینور و اونور میرفت به رزی نگاهی کرد و با لبخند معنی داری لب زد : حالا میدونم چرا هی اصرار داشتی بریم بیمارستان ..

رزی یکی زد به شونه ی لیسا و لیسا آخی گفت و رزی لب زد : پیش خانم دکتر حرفی نزنی ها ..

لیسا به شوخی لب زد : میگم دلش پیشت گیر کرده خانم دکتر و ازش میخوام درمانت کنه ..

رزی با دلخوری لب زد : لیسایاااا ؟؟!

لیسا با خنده جواب داد : چیه ؟

رزی : جدی که نمیگی ها ؟! اینا رو نگی بهش یه وقت !

لیسا با خنده گفت : دارم شوخی میکنم .

Painful love 🖤Donde viven las historias. Descúbrelo ahora