داستان از زبان سورین
امروز از صبح تا ظهر سر سکانس فیلم برداری بودم و حالا که دیگه ساعت شیش بود برگشته بودم خونه امروزهم مینسو از صبح تا ظهر توی مدرسه بود و بعدش یه راست میرفت شرکت
امروز بهترین موقعیت بود که براش کیک بپزم
اول رفتم توی اتاق و لباس هام را با لباس های راحتی عوض کردم ولی دوست داشتم امروز لایو بزارم پس یه چیز مناسب پوشیدم
گوشیم را همراه با کتاب کیک پزی ای که به رانندم سپرده بودم بگیره به دست گرفتم و به سمت اشپزخونه رفتم
خدمه از دیدنم تعجب کردن که با یه لبخند گفتم:سلام ببخشید مزاحمتون شدم لطفا به کارتون برسید
کتاب را برداشتم و ورق زدم به کیک کاکائویی خوشگلی رسیدم
میدونستم مینسو از کاکائو خوشش میاد پس تصمیم گرفتم اون کیکا درست کنم
از جام بلند شدم و داشتم مثل یه مارمولک از تمام سرویس ها بالا پاییین میرفتم و همشون را زیر و رو میکردم که وسایلا پیدا کنم
سر پیشخدمت که مصعول من هم بود اروم امد کنارم و با شک گفت:خانوم میتونم کمکتون کنم؟
با لبخند گفتم:لطف میکنی چیزایی که توی این لیسته را برام بیاری
دلم میخواست خودم پیدا کنم ولی بعد از یه ربع تنها چهار مورد از لیستا پیدا کرده بودم
و لبام را جلو اوردم و خودما لوس کردم
با اون بیشتر از بقیه ی خدمه راحت بودم چون از بچگیم اونجا کار میکرد
با لبخند گفت :البته اما چرا خودتون میخواید کیک درست کنین شما که میتونین از بیرون بگیرید یا من براتون درست میکنم .شما میتونید استراحت کنید من براتون اماده میکنم
با این حرفش سریع یه پاهاما کوبیدم روی زمین و گفتم:نه باید حتما خودم درست کنم وگرنه درست منا نمیبخشه
با این حرفم خدمه که زیر زیرکی درحالی که داشتن کار هاشون را میکردن و گوش میدادن تعجب کردن و بهم نگاه کردن
پیشخدمت:چشم خانوم الان براتون اماده میکنم
تمامی خدمه هر یکی از وسایل را اماده کردن و روی جزیره ی بزرگ چیدن و مثلا رتم سراغ پخت شام
دستور عمل کیک را یه بار کامل خوندم و نفس عمیقی کشیدم
گوشی را تنظیم کردم و لایو اینستا را شروع کردم
به خاطر اینکه خیلی کم لایو میزاشتم تعجب کردم چون لایو سر یک دقیقه به بازدید میلیونی رسید
سورین:سلام سلام بچه ها امروز قراره یه چیز خیلی خوشمزه درست کنیم
کامنتا در یک ان لایو را ترکوند و منم اروم اروم رفتم سراغ اماده کردن وسایل و دستور پخت را بلند میخوندم
YOU ARE READING
My omega
Randomوضعیت: کامل شده امگای من خلاصه : در مورد دو دختر از از چهار خانواده ی بزرگ هست که جفت تقدیری هم میشن و اروم اروم باهم اشنا میشن و داستانهایی زیادی براشون رقم میخوره ----- کارکترهای زیادی توی داستان وجود داره با داستان های مختلف امیدوارم دوست داشته...