My omega

part 13

***

داستان از زبان سورین

برای بازیگری بهترین عملکردم را جلوش نشون دادم واقعا نمیدونم چرا ولی دوست داشتم تو چشمش تک باشم فقط و فقط من 

توی این دنیا میگن که الفا و امگا بهم جذب میشن ولی تعداد کمی وجود دارند در واقع یک نهم جمعیت از الفا و امگا  متشکل شده و اینکه الفا و امگایی جفت حقیقی یا سرنوشتی هم باشه خیلی کمه و گفته شده امگا ها زودتر از الفا ها متوجه جفتشون میشن

درست مثل اون روز توی جشن قتی برای اولین باردیدمش وقتی از دور نگاهش میکردم که با ابهت اومد پایین و کنار خانوادش شاد بود اول فکر میکردم حسودی میکنم چون همچین حالت صمیمی با خانوادم ندارم وحتی نمیخواستم به این جمع ها بیا م یا شاید دارم بیش اندازه بهش جذب میشم چون اون یه الفای غالبه و خیلی کاریزماتیکه 

 برای اینکه این همه چشمم بهش نخوره رفتم تا نوشیدنی بخورم که با یه عوضی روبرو شدم ولی اون اومد و به طور اتفاقی برای اولین بار هیت شدم 

وقتی داشت پشت تلفن با مادرش صحبت میکرد و به طور عمدی کاری کرد تصور کنم یکی دیگست  وقتی فکر میکردم عشقشه دلم گرفت

من دختری نبودم که حتی به کسی دست بدم چه برسه به اینکه سریع بپرم بغل کسی یا سرش حسودی کنم

حسودی هان حتی این کلمه هم میشه گفتتا قبل اون برام نا اشنا بود 

باهاش احساس امنیت میکردم و حرفاش توی سکانس فیلم برداری واقعا کاری کرد که باهاش راحت تر باشم

 برای همین این بازیا راه انداختم 

و اصلا صبر نداشتم برای همین اولین سوال اینا پرسیدم 

ولی با جوابش کاملا راحت شدم وبا توجه به حرف های کارمندا رفیقاش و حتی بچه های کلاس اون با ادما سریع صمیمی نمیشه و اگه از کسیخوشش نیاد راحت بهش میگه

پس نمیدونم برای دلخوشی خودم بود یا چی ول دوست داشتم اینطوری فکر کنم ککه با من به طرز خواستی رفتار میکنه 

و واقعا جنتلمنه 

با سوالش دلم لرزید و گرم شد 

با لبخندی ملیح و خجول گفتم.نه منتا قبل از تو نه با کسی بودم نه کسیا دوست داشتم

با این حرفم سرییع به خود اومدم و اومدم حاشا کنم 

سورین. نه منظورم اینه تا حالا به کسی رو ندادم نزدیکم بشه نه اینکه حالا تورا دوست داشته باشم ها

توقع داشتم ناراحت بشه از حرفم ولی با لبخندی اروم گفت.باشه باشه خانوم کوچولو خودتا ناراحت نکن حالا بیا ادامه بازیا بکنیم نوبت توعه

هوووووف 

سورین .باشه اووم از چه غذا هایی خوشت میاد 

و..........و