ایستاده بودم و به منظره ی شب نگاه میکرد
با جسم سنگینی که از پشت خودش را انداخت روم و بغلم کرد یه لحظه شک شدم
سریع سرم را برگردوندم و با صورت خندون مینسو مواجه شدم
مینسو:چیشده ؟چرا بیبی بوی من ناراحته؟
شین هه :بهتره اول از روم بیای پایین
منیسو:نچ پاهام از بس رقصیدم جون نداره
و دستش را به سمت تاب سفید و بزرگ گوشه ی باغ عمارت نشون داد
مینسو:برو برو
و در اخر خندید
به زحمت تا اونجا کولش کردم
مینسو:نچ نچ نچ من تورا بغل میکنم ولی تو نمیتونی منا بغل کنی باید ببرمت ورزش بیبی بویمون خیلی کوچولو و ظریفه
اروم روی تاب گذاشتمش
شین هه :نخیر تو زیادی سنگینی
مینسو دستش را بالا اورد تا مثلا بزنه و وقتی یکم جمع شدم موهام را نرم بهم ریخت
بهش نگاه کردم
اون چشما تا عمق وجود ادم را میخوند
با غمی خاص و مهربونی موهام را نوازش کرد وبا صدای جدی ولی ملایمش شروع کرد
میدونستم توان اینا ندارم جلوی اون چیزی را مخفی کنم
مینسو:بگو ببینم برای چی بیبی بوی من ناراحته؟
با کلمه ی بیبی بوی که مینسو فقط مختص به من و بکهیون استفاده میکرد احساس کردم دلم فشره شد
اروم همه ی ماجرا و اینکه به کایونگین کشش خاصی پیدا کرده بودم از وقتی توی خونه ی سورین دیده بودمش تا اتفاقات اون شب را براش گفتم و اون هم بدون اینکه وسط حرفام بپره گوش میداد
اروم سرم را توی دلش گذاشته بود و موهام را نوازش میکرد
در اخر حرف هام اضافه کردم
شین هه :فکر میکردم عین شماها یا سورین ادم کاملی باشه.کاش میتونستم یه جفت مثل تو پیدا کنم سورین خیلی خوش شانسه که تورا داره
اروم سرم را از روی پاهاش برداشتم و بهش که با لبخند خاصی نگاهم میکرد نگاه کردم
مینسو همین بود اول کامل گوش میداد و بعد حرف میزد
مینسو:هیچ کس کامل نیست اصل جفت شدن یعنی همین .اینکه کسی را پیدا کنی که باهم دیگه بتونید زندگی کاملی داشته باشید
ESTÁS LEYENDO
My omega
De Todoوضعیت: کامل شده امگای من خلاصه : در مورد دو دختر از از چهار خانواده ی بزرگ هست که جفت تقدیری هم میشن و اروم اروم باهم اشنا میشن و داستانهایی زیادی براشون رقم میخوره ----- کارکترهای زیادی توی داستان وجود داره با داستان های مختلف امیدوارم دوست داشته...