داستان از زبان الکس
به تیکه یخ گوی شکل که توی لیوان تکیلا درحال قل خوردن و اب شدن بود نگاه کردم
صدای بار سرسام اور بود
هیچ وقت خوشم نمیومد به بار برم یا زیاد جلب توجه کنم ولی اینقدر حال خوشی داشتم که نمیشد براش حد و مرزی تعین کنم
همه چیز به شدت عالی پیش میرفت الان غیر از امریکا و کره و ژاپن یکی از بزرگ ترین قرار داد هامون را با چین بسته بودیم
نمیتونم بگم تصور همچین چیزی را نداشتم ولی نه توی یک ماه
با کمک اون دخترک الفا همه چیز به خوبی داشت پیش میرفت با اینکه طبق گفتش نیمه وقت کار میکرد همه چیز را عالی مدیریت میکرد
لعنتی اگه فقط همچین جفتی داشتم خوب میشد
اول میخواستم به زور بگیرمش ولی اون به وضوح چشمش تنها اون امگا کوچولو را میدید حتی اگه اون امگا را میکشتم نمیتونستم قلب اون را بگیرم پس بیخیالش شدم و به شخصه وقتی بیخیالش شدم رفتارش بهتر شد و از اون تحدید های واضحش دست برداشت
جرعه ای از نوشیدنیم را خوردم و به دختری که جلوی بار نشسته بود و شرابش را میخورد و با نگاهش داشت سوراخم میکرد و با اون عشوه های مزخرفش داشت حالما بهم میزد
تچ
حالم از کسایی که ضعبف بودن بهم میخورد
حسم پریده بود دیگه حوصله ی اونجا را نداشتم به بادیگاردم که اونطرف تر ایستاده بود اشاره کردم تا بیاد حساب کنه
بی توجه بهش با قدم های محکم از بار بیرون اومدم
دلم پیاده روی میخواست بی حوصله سوار ماشینم شدم و تا رودخونه رانندگی کردم و دوتا ماشین بادیگاردهام پشتم به راه افتادن
با اینکه همیشه چندین نفر پیشم بودن از ادم هایی که قابل اعتماد بودن ولی هیچ وقت حس نکردم بتونم بیشتر رئیس و کارمند باهاشون باشم
احساس تنهاییم از وقتی به اینجا اومده بودم بیشتر به چشم میخورد
حس سردی که از بچگی داشتم
بچه ی یه حرومزاده که دقیقا مثل پدرش بود
سیگاری روشن کردم و پک محکمی بهش زدم
باسر به باردیگارهام اشاره کردم تا دنبالم نیان
با قدم های محکم کنار رود راه میرفتم و از نبود ادمی اونجا اسوده خاطر بودم
و داشتم به صدای اب گوش میداد که صدای دعوای چند نفر را جلوتر شنیدم
هوووف دنبال دردسر نبودم ولی نمیدونم چرا بی توجه به احساسم جلوتر رفتم
چند مرد یه پسر را دوره کرده بودن
چهار به یک و هر یکی از اون مرد ها با وسیله ای مثل چوب یه میله اهنی و چوب بیسبال ایستاده بودن
YOU ARE READING
My omega
Randomوضعیت: کامل شده امگای من خلاصه : در مورد دو دختر از از چهار خانواده ی بزرگ هست که جفت تقدیری هم میشن و اروم اروم باهم اشنا میشن و داستانهایی زیادی براشون رقم میخوره ----- کارکترهای زیادی توی داستان وجود داره با داستان های مختلف امیدوارم دوست داشته...