داستان از زبان مینسو
الان دیگه صبح بود و هوای خنک صبح از پنجره به داخل میومد
برای اینکه مبادا امگای عریان توی بغلم سردش نشه پتو را تا گردنش بالا کشیدم
با یاد اوری دوباره ی دیشب و اینکه این امگا کوچولو الان امگای منه برای بار هزار لبخند روی لبم نشست و لب هام را نرم روی موهاش گذاشتم و بوسه ای روی موهاش کاشتم
با لرزیدن پلک هاش بهش نگاه کردم
اروم اروم چشم های خوشگلش را باز کرد و بهم نگاه میکرد
مینسو:سلام خانوم خوشگل من
سورین همونطور که انتظار داشتم بعد حرفم تازه خواب از سرش پرید و لپ هاش سرخ شد و سرش را توی گردنم مخفی کرد و با دستاش سفت بغلم که نتونم صورتش را ببینم
با خنده اروم موهای نرمشا نوازش کردم
مینسو:چیشده خانوم کوچولو خجالت میکشه؟دیشب ناله هات که دم از خجالت نمیزد
سورین:خیلی بدجنسی
مینسو :تو بدجنسی که نمیزاری صورت خوشگلتا ببینم
سورین:نچ نمیخوام
بعد چند لحظه انگار چیزی یادش اومده باشه با عجله گفت
سورین:تو دیشب گفتی اجازه ی پدر و مادرما گرفتی؟
مینسو:اهوم دیشب .واینکه مامانت گفت بهتره زودتر تورا مال خودم کنم تا تورا از چنگم در نیاورده و بهم اجازه داد
سورین:چ..چطوری؟
فلش بک
(شب قبل( مهمونی
بچه ها را با هم دیگه سرگرم کردم تا باهم برقصن و با احتیات و بدون جلب توجه به سمت خانوم و اقای پارک که بدون هیچ حرفی و با لبخندی تظاهری کنار هم بودن و هما به زور تحمل میکردن رفتم
اقای پارک:چیزی شده دخترم
مینسو:راستش میخواستم درباره ی چیز مهمی باهتون حرف بزنم
اقای پارک :مشکلی نیست میتونیم بیرون حرف بزنیم
مینسو:منظورم باهردوتون بود خانوم و اقای پارک
لبخند اقای پارک پاک شد و جدی ایستاد و خانوم پارک که از اول بهم جدی نگاه میکرد توجهش را بهم جلب کرد
مینسو:راستش میخواستم ازتوون اجازه بگیرم که سورین را جفت خودم کنم
خانوم پارک:چیییی؟تو اصلا همچین حقی نداری
اقای پارک:به نظرت بهتر نیست اول ازدواج کنید
مینسو:من به اینکه قبل ازدواج باشه یا بعدش اهمیتی نمیدم و اگه نظر سورین مثبت باشه این کارا میکنم همین الان هم توان این را توی هردومون میبینم که زندگیمون را کنترل کنیم و من سورین را دوست دارم و ازتون اجازه ی این را میخوام که دخترتون را برای خودم کنم
KAMU SEDANG MEMBACA
My omega
Acakوضعیت: کامل شده امگای من خلاصه : در مورد دو دختر از از چهار خانواده ی بزرگ هست که جفت تقدیری هم میشن و اروم اروم باهم اشنا میشن و داستانهایی زیادی براشون رقم میخوره ----- کارکترهای زیادی توی داستان وجود داره با داستان های مختلف امیدوارم دوست داشته...