وضعیت: کامل شده
امگای من
خلاصه : در مورد دو دختر از از چهار خانواده ی بزرگ هست که جفت تقدیری هم میشن و اروم اروم باهم اشنا میشن و داستانهایی زیادی براشون رقم میخوره
-----
کارکترهای زیادی توی داستان وجود داره با داستان های مختلف
امیدوارم دوست داشته...
روی صندلی باشگاه منتظر نشسته بودم تا بچه ها لباس هاشون را عوض کنند و بیان با اینکه بچه ها میتونستند هر کاری خواستند بکنند ولی همشون توی باشگاه نشستنه بودن و منتظر بودن تا بازی را ببینند
یکی کنارم نشست یه پسر قد بلند و خوش چهره نگاه هاش را امروز روی خودم دیده بودم ولی برام مهم نبود
با لبخند شروع کرد به حرف زدن و دستشا جلو اورد:سلام من پارک دوجین هستم
یه نگاه سرد به دستش کردم و دوباره به زمین خیره شدم و جوابش را ندادم
پسره وقتی بی محلی منا دید با یه سرفه مسلحتی دستشا جمع کرد و گفت:راستش من از شما خوشم اومده پارک سورین و میخواستم اگه میشه بهش فکر کنید
دوباره بهش نگاه کردم و با سردی گفتم:متاسفم ولی من جفت مینسو ام و اصلا مایل به دوستی هم نیستم
پسرک خندید و گفت : من جای مارکی روی گردنتون نمیبینم تازه حداعقل برای دروغ هم که شده یه چیزی بگید که باورم بشه درسته که شما جزو چهار خانواده اید و همدیگه را میبینید و اشنایید ولی اخه جفت لی مینسو بودن یه چیز شاخ داره نه اینکه تو خوب نباشی ولی مطمعنن تو دخترک پر ایس و افاده مورد پسند نگاه کردنش هم نیستی چه برسه به جفت
و زد زیر خنده
دیگه داشتم کنترلم را از دست میدادم و سریع از جام بلند شدم که صدای مینسو هم حرکت من را متوقف کرد هم خنده های پسرک را
مینسو:گوه خوریش به تو نیومده،پس خفه شو و گورتا گم کن تا نیومدم اون موشی که تو دهنت میچرخه را از دهنت نکشیدم بیرون
پسرک بلند شد و به سمت مینسو رفت :جدی جدی جفتته؟
مینسو صورتشا کج کرد و یه پوزخند تحویلش داد :گفتم که گوه خوریش به تو نیومده ولی میخوام بدونی تا حساب کار دستت بیاد اگه تنها و تنها یه بار دیگه مزاحم جفقت من و کسی که من دوسش دارم بشی به راحتی ازت نمیگذرم حالاهم ازش معذرت خواهی کن
پسرک برگشتو سرخم کرد:به خاطر حرف هام معذرت میخوام
و راهش را کشید و رفت ولی همه ی کسایی که اونجا بودن و حرف های مینسو را فهمیده بودن با تعجب به من و مینسو نگاه میکردن
مینسو به سمتم اومد و گفت:خوبی؟
با سر حرفشا تایید کردم و برای دلگرم شدنش یه لبخند زدم
اونم سری تکون داد و به سمت زمین رفت
لباس های اسپرت خیلی بهش میومد مینسو لباس های سرتا پا مشکی و جنی هم لباس هایی دقیقا شبیه به لباس های مینسو ولی طوسی پوشیده بود
¡Ay! Esta imagen no sigue nuestras pautas de contenido. Para continuar la publicación, intente quitarla o subir otra.
لباس هاش یه لباس حلقوی گشاد که نیم تنه ورزشی مشکیش زیرش مشخص بود همراه با شلوارکی که تا روی زانو بود
و موهای لخت بلندش را بالا دم اسبی بسته بود
هر دو گروه به هم دست دادن و بازیا شروع کردن
یه جو هیجانی باشگاه را گرفته و اون چهارنفر به حالت های حرفه ای بازی میکردن جنی دم تور بود و توپ دستش بود لی محاصره شد سریع تویپ را به سمت مینسو که عقب تر وسط زمین استاده بود پاس داد و مینسو هم سریع از اونجا شوت کرد و دستاش را بالا نگه داشت و وقتی توی حلقه افتاد دستشا مشت کرد
با این حرکتش کل باشگاه را صدای سوت و تشویق گرفت و من هم از هیجان ایستادم و براش دست زدم
سرش را برگردوند و تا این حرکت منا دید یه لبخند دندون نما بهم زد
بازی خیلی محشری بود و تا اخر بازی نتونستم روی صندلی بشینم و فقط اونها را با صدای بلند تشویق میکردم مینسو و جنی واقعا گروه محشری بودن وبا امتیاز80به20بردن
بعد اینکه بازی تموم شد رفتم توی زمین و بتری اب مشکی مینسو که روی صندلی کنار ساکش گذاشته بود را برداشتم و به سمتش رفتم
با نفس نفس بطری اب را ازم گرفتو با لبخند گفت:ممنون
جنی که این حرکت را دید گفت :نامرد کوچولو منم تو این بازی بودم ها
و بطری اب را که مینسو خورده بود گرفت و از سرش اب خورد با این کارش اخمی کردم
جنی که اخم را دید اب را خورد و گفت :چی شده؟نکنه به خاطر اینکه از این بطری اب خوردم ناراحتی
جنی که فهمید انگار سر همین موضوع ناراحتم با شوخی گفت:نگران نباش به من فقط بتری اب خورده شدش میرسه به تو خودش به خدا من این دیونه یوبسا نمیخوام
مینسو با این حرفش گفت:یوبس خودتی
جنی:دیدی حتی خودشم قبول داره دیونس
و خندید جوم عوض شده بود ولی دلیل بر این نمیشد که چیزی بهش نگم
سورین:پس دیگه از بتری ابش اب نخور دهنی کثیفه
با این حرفم جنی خندید وگفت:چشم
و مینسو هم از این حرفم جا خورد و گفت:یعنی دهن من کثیفه؟
منکه احساس کردم ریدم و با این حرفم جعمش کردم:نه منظورم اینه دهنی خوردن خوب نیست همین