دوباره نامحسوس و اروم توی کلاس که با صدای بچه ها شلوغ و پلوغ بود نگاه انداختم ولی اونا اونجا ندیدم
بعد گذشت یه روز از اون قضیه امروز بعد یه روز تعطیل به مدرسه برگشته بودیم
پاکت توی دستم را یه بار دیگه نگاه کردم
که یونیفرم را شسته و اتو کرده ،مرتب توش گذاشته بودم
دلم میخواست ببینمش
ولی با نبودش انگار تمام ذوقم نابود شده بود
مثل بچه ای که به هوای پارک میبرنش دکتر
هوفی کردم و با نا امیدی به اون کلاس کذایی و جهنم برگشتم
با ورودم به کلاس حتی یک نفر هم بهم نگاه ننداخت
دسته های پاکت را توی دستم بیشتر مشت کردم
و به سمت اخرین میز کلاس رفتم
میزی که مشخص بود اونم از اون کلاس ترد شده
روی میز را نگاه کردم که پر بود از فحش و الفاظ زشت و کریه
اروم دستم را روی بزرگ ترین کلمه ی روی میز کشیدم
Loser
شاید من بازنده ترین شخص توی این مکان باشم
با پرت شدن تکه کاغذ مچاله شده ای توی سرم به خودم اومدم و صدای عوضی ترین شخص کلاس را شنیدم که هر روز زیر مشت و لگد هاش بودم
اون یه الفای عوضی بود
تعداد معدودی الفا توی مدرسه بودن ولی همون تعداد هم مثل حکم ران ها بودن
توی رده تحصیلی من اون تنها الفا بود
جکسون
عوضی ترین شخص زندگیم
جکسون:هی احمق .زودباش برو برام یه نوشیدنی بگییر
بدون نگاه کردن بهش سرجام نشستم
که صدای پاهای عصبش که بهم نزدک میشد را شنیدم
هیچ وقت دلم نمیخواست جلوش سرخم کنم
شاید به همین دلیل بود که یه ساله هرروز ازشون کتک میخوردم
شاید اگه اون روز که توی یه کوچه ی خلوت میخواستن به یه دختر دست درازی کنن جلوشون در نمی اومد الان حالم اینطوری نبود و زندگی دبیرستانی رویاییم به فنا نرفته بود
![](https://img.wattpad.com/cover/261505469-288-k307999.jpg)
ŞİMDİ OKUDUĞUN
My omega
Rastgeleوضعیت: کامل شده امگای من خلاصه : در مورد دو دختر از از چهار خانواده ی بزرگ هست که جفت تقدیری هم میشن و اروم اروم باهم اشنا میشن و داستانهایی زیادی براشون رقم میخوره ----- کارکترهای زیادی توی داستان وجود داره با داستان های مختلف امیدوارم دوست داشته...