بدنم کرخت و سنگین بود
پلک هام به قدری سنگین بودن که نمیتونستم بازشون کنم
بعد گذشت چند ثانیه حالم کمی بهترشد و با زحمت تونستم پلک های سنگینم که مثل پرده ای جلوی دیدم را گرفته بودن باز کنم
با باز شدن چشم هام و دیدن مکانی ناشناخته مکان را موشکافانه برسی کردم و به مغزم که کرسوی امیدی نداشت فشار اوردم تا یادم بیاد کجام و چه اتفاقی افتاد
با یاد اوری جکسون و پارک سورین تازه به این درک رسیدم که چرا توی یه اتاق مجلل لوکس و زیبام
خودم را رصد کردم
لباس هام عوض شده بود و روی تخت دونفره ای توی اتاقی زیبا که با نور چراغ های خواب روشن بود و فضایی کاملا ارامش بخش را درست میکرد بودم
هیچ کس توی اتاق نبود
اروم تلاشی برای بلند شدن از تخت کردم که با سوزش چیزی توی دستم نگاهم به دستم کشیده شد و با دیدن سوزن سرمی که دیگه حدودا به انتها رسده بود مواجه شدم
بدون واهمه ای سوزن را از دستم بیرون کشیدم و با تلاش تن بیجونم را از تخت بلند کردم چند قدمی نرفته بودم که حس کردم چشم هام سیاهی رفتن و بدنم درحال سقوط کردنه که با گرفتن میز دراور از برخوردم با زمین جلوگیری کردم
با بهتر شدن حالم چشم هام را باز کردم و از توی اینه به
خودم نگاه کردم
موهای مشکیم به خاطر تازه بیدار شدن کمی بهم ریخته بود و زیر چشم هام دقیقا به اندازه ی رنگ سیاه چشمم گودی سیاه رنگی بود صورتم بی حال تر از همیشه بود
تنم تیشرت مردونه ی سفید و شلوار مشکی راحتی ای بود که اصلا برام اشنا نبودازخودم و سوال اینکه کی لباسام را عوض کرده گذشتم و به سمت در رفتم
به راهروی زیبا و حلال مانند که پر از در و اتاق بود نگاه کردم
از پله های عمارت با کمک نرده ها پایین رفتم
احساس بدی داشتم که توی خونه ی یکی دیگه دارم سرک میکشم
عمارت خیلی زیبا و لوکسی بود
به هر طرف نگاه میکردم پراز گل و سرزندگی بود عکس های تکی یا دوستانه و خانوادگی لی منسو و پارک سورین با اشخاصی که حتی یه بارم ندیدم یا بعضی ها که اینقدر معروف بودن که کسی نبود اونها را نشناسه
خونه پر از شادابی بود و با اینکه لوکس و مجلل بود ولی زیاد از زرق و برق استفاده نشده بود و چیدمان عمارت وسایلی بود که افراد با توان حد متوسط هم میتونستن بخرن
YOU ARE READING
My omega
Randomوضعیت: کامل شده امگای من خلاصه : در مورد دو دختر از از چهار خانواده ی بزرگ هست که جفت تقدیری هم میشن و اروم اروم باهم اشنا میشن و داستانهایی زیادی براشون رقم میخوره ----- کارکترهای زیادی توی داستان وجود داره با داستان های مختلف امیدوارم دوست داشته...