منزل تهکوک_نیمه شب
تهیونگ کنار جونگوک دراز کشیده بود و نگاهی به چهره غرق در خواب جونگوک کرد نگاهش از روی مژه های جونگوک به سمت بینی و بعد لب ها ،گردن و نگاهش روی ترقوه های جونگوک ثابت ماند به سمت جونگوک خم شد و بوسه ای روی ترقوه سمت چپ جونگوک گذاشت و زمزمه کرد :تو داری دیوونه ام میکنی........
ارام از کنار جونگوک بلند شد و به سمت در بالکن متصل به اتاق خواب رفت جونگوک همچنان در خواب به سر میبرد تهیونگ به ارامی درب بالکن را باز میکند و به سمت کاناپه ای که گوشه بالکن با هزار زحمت به کمک جونگوک اورده بودند نشست و نفس عمیقی کشید نگاهی به اسمان کرد و زمزمه کرد : میگم جین تو هم این اوضاع بودی ........ تو الان حالت خوبه ........میدونی اصلا پسرت عین خودته ........ همش باید حواسم باشه کار دست دلم نده.......یه وقت هایی از دوست داشتن زیادش دلم میخواد گریه کنم .........من حسودم جین تو بهش بگو .......بهش بگو من تحمل وجود یه گلدون اضافه رو هم تو خونه ندارم اگه باعث بشه توجهش یک درصد ازم کم بشه......... یه وقت هایی دلم میخواد بهش بگم نرو سرکار بمون تو اتاق حتی......حتی به خودت توی اینه هم نگاه نکن من به اینه هم حسودیم میشه.......میدونم.......خودم میدونم این میتونه مشکل ساز بشه ولی جین عشق دست خود ادم نیست ....... کاش یه نفر کاش حداقل یه نفر درکم میکرد.......
و صدای جونگوک از کنار در بلند شد: من درکت میکنم......
تهیونگ شوکه به سمت در نگاه کرد و گفت: خواب نبودی؟. ......
جونگوک کنار تهیونگ روی کناپه نشست و گفت: خواب بودم گرمای بدنت رو حس نکردم کنارم بیدار شدم........
تهیونگ لبخندی زد و دستش را دور شانه های جونگوک حلقه کرد جونگوک سرش را داخل گردن تهیونگ کرد و با شیطنت بوسه خیسی روی شاهرگ تهیونگ گذاشت تهیونگ خنده ای کرد و گفت: سبک منت کشی جدیده؟.... .
جونگوک بوسه را ادامه داد و جای بوسه را لیسید جونگوک نگاهی به تهیونگ کرد و گفت :خیلی گذشته از اخرین بار.......
تهیونگ چشمکی زد و گفت: سه ماه ۲۱ روز .....
جونگوک قهقه ای میزند تهیونگ سرش را زیر گوش جونگوک میبرد و میگوید:(از اینجاش هنر بارانه اگه دوستش داشتید حتما بهم بگید منتظر نظراتون هستم)
کوک ته کوچولو بهت احتیاج داره نمیخای نادیدش بگیری که هوم؟
کوک نگاهی به وضعیت ته انداخت خب حقیقتا خودشم میخاستش ، نمیتونس ردش کنه پس روی پای ته نشست و لباشو به لبای ته کوبوند.
بوسه ی خیس و پر سرو صدایی رو شروع کردن با تمام وجودشون لبای هم رو مک میزدن ، انگار که زندگیشون به اون بوسه بستگی داره ، کوک هونجور که تهیونگ رو میبوسید باسنشو روی دیک تهیونگ حرکت داد که تهیونگ آهی کشید که توی دهن کوک خفه شد تهیونگ گازی از لب پایین کوک گرفت و کوک که دستشو داخل موهای تهیونگ کرده بود چنگی بهشون زد و اونارو کشید و باسنشو روی دیک ته حرکت میداد هردو ناله میکردن ، تهیونگ از فشاری که باسن کوک بهش وارد میکرد و کوک به خاطر اون برجستگی که زیر باسنش حس میکرد تهیونگ از لبای کوک دل کند و سمت گردنش رفت شروع کرد به کیس مارک گذاشتن گردن کوک رو میمکید و گاز میگرفت و جاشو لیس میزد کوک از لذت سرشو به عقب پرت کرد و موهای تهیونگ رو چنگ میزد و بی پروا ناله میکرد
کوک: آااهههه ته ...اهه
تهیونگ تیشرت کوک رو از تنش بیرون کشید و دوباره لبای کوک رو توی دهنش کشید از لباش جدا شد و سمت گودی گردنش رفت کیس مارکاشو لیس میزد و میمکید کوک از درد و لذتی که بهش وارد میشد ناله میکرد و بیشتر موهای تهیونگ رو چنگ میزد و خودش رو روی دیک تهیونگ حرکت میداد، تهیونگ بوسه هاشو سمت ترقوه کوک برد و گازی ازش گرفت
کوک: آااه ته گاز نگیر...اووم
تهیونگ جای گازشو مکید و لیسی بهش زد ، زبون داغشو روی تن کوک کشید و به نیپل چپش رسید زبونشو دور اون دایره قهوای که برجسته شده بود کشید و محکم مکیدش کوک سرشو به عقب پرت کرد و موهای ته رو چنگ زد
کوک: آااهههههه ته ارووم آههه
تهیونگ مثل نوزادی گرسنه نیپل کوک رو میمکید و دستاش که کمر کوک رو نوازش میکرد پایین برد و دوتا لپ باسن کوک رو گرفت و بین دستاش فشرد ، کوک پیشونیشو به شونه ته تکیه داد و سعی کرد صداش خیلی بلند نباشه که همسایه ها متوجه بشن ، تهیونگ بالاخره نیپل کوک رو ول کرد و سرشو توی گودی گردن کوک برد ، دکمه شلوار کوک رو باز کرد و دستشو از شلوار و باکسر کوک رد کرد و به دیک درحال انفجارش رسوند و توی دستش گرفت کوک از وقتی دست ته رو روی دیکش حس کرد برای اینکه صدای نالش بلند نشه گازی از گردن ته گرفت و ته رو به خودش چسبوند
کوک: آههه...آههه تهیونگ تندتر
ته دستشو حرکت میداد و شونه کوک رو میبوسید ،
کوک به اوجش نزدیک میشد و این از ناله هاش مشخص بود
کوک: آاههه ته دارم میام
تهیونگ دستشو ازش جدا کرد که کوک ناله اعتراض امیزی کرد و به ته لعنتی فرستاد تهیونگ دستشو سمت ورودیش برد و اول انگشتشو دایره وار روش کشید ولی واردش نکرد
کوک: اووم....تهه زودبااش
تهیونگ پوزخندی به بی قراری کوکیش زد و انگشت وسطشو واردش کرد که کوک ناله بلندی کرد و صورتشو توی گودی گردن ته برد ، ته انگشتشو اروم حرکت داد کوک کنار گوشش ناله میکرد و اونو به جنون میرسوند
کوک گازی از لاله گوش تهیونگ گرفت و تهیونگ انگشت دوم رو هم اضافه کرد و قیچی وار حرکت میداد
کوک: آااه....آههه تهیونگ بسه من ....خودتو میخام
تهیونگ انگشتاشو بیرون کشید و کوک از روی پاش بلند شد شلوار و باکسرشو باهم دراورد و تهیونگ هم شلوار و باکسرشو از پاش دراورد و دوباره روی صندلی نشست
کوک دوباره روی پاش نشست و دیک ته رو توی دستش گرف اینقد پریکام ترشح کرده بود که نیازی به چیزی نبود دیک ته رو با دستش گرفت و روی ورودیش تنظیم کرد ته پهلوهای کوک رو گرفته بود و نوازش میکرد و بدنش رو میبوسید کوک اروم دیک ته رو وارد خودش کرد و از دردش هقی زد
تهیونگ: کوک میخای کمکت کنم اینجوری اسیب میبنی
کوک: فقط ساکت شو ته آاااههه
کوک تمام دیک کوک رو وارد خودش کرد و روش نشست
تهیونگ لبای کوک رو شکار کرد و بوسه خیسی رو شروع کرد و همزمان بدن کوک رو نوازش میکرد و به دیکش هندجاب میداد تا یکم از دردش کم کنه کوک دستاشو دور گردن ته حلقه کرده بود بی حرکت مونده بود تا به سایز ته عادت کنه
کوک: آااهههه تهیونگه من....تو واقعا بزرگی
ته: ولی تو دوسش داری عزیزم و همشو تو خودت جا دادی
کوک لبخند بی جونی زد و لبای تهیونگ رو بوسید و مکید و زبونشو وارد دهن ته کرد ، تهیونگ اولین ضربه رو زد و کوک ناله کرد که توی دهن ته خفه شد و ته ضربه هاشو به سمت بالا شروع کرد ، کوک از درد ناله میکرد و تهیونگ دیک کوک رو میمالید ،
تهیونگ: الان پیداش میکنم
کوک صورتشو داخل گودی گردن ته برده بود و بلند ناله میکرد ، دیگه ناله هاش دست خودش نبود و کمر تهیونگ رو چنگ میزد که موجی از لذت بدنشو گرفت
کوک: آااههه آاه آااههههه ته....ته همونجاااا
دیگه فقط تهیونگ حرکت نمیکرد کوک هم روی دیک ته بالا پایین میشد ، تهیونگ سرعتشو بیشتر کرد و با ریتم منظمی پروستات کوک رو هدف گرفته بود ، کوک از لذت اشک میریخت ،
کوک: آااهه... آاهههه.. آاه.. ااه ته...ته دارم میام
تهیونگ:بیا کوکیه من....آهه..برای من بیا
بعد از چند ضربه تهیونگ توی کوک خالی شد و آبش به پروستات کوک پاشیده شد و کوک از گرماش اوومیی گفت و توی دستای تهیونگ خالی شد ته تمام تنه کوک رو بوسید و نوازش کرد و خاست ازش بیرون بکشه ولی کوک نزاشت و کوک پایین تنشو دایره وار روی دیک تهیونگ حرکت داد و دیک تهیونگ روی پروستاش کشید
کوک:اووم ....آااههه این خیلی خوبه
تهیونگ به بی پروایی کوک پوزخندی زد و گازی از نیپل کوک گرفت ازش بیرون کشید ، همونجور که کوک بغلش بود بلند شد و سمت حمام رفتن کوک که متوجه شد ناله ای کرد و گفت
کوک: نههه ...میشه فقط بخابیم دارم میمیرم
تهیونگ: هرچی بیبیم بگه
کوک رو روی تخت خابوند و با دستمال مرطوب کوک و خودش رو تمیز کرد.
YOU ARE READING
جرمی به اسم تفاوت (فصل ۲)
Romance_خانم اجازه؟ +چیشده جک؟ -خانم مگه میشه یه نفر دوتا بابا داشته باشه؟ +این خیلی احمقانه است جک کی همچین حرفی بهت زده؟ پسر بچه با لبخند خبیثی گفت:اخه تینا دوتا بابا داره.... و نگاه معلم روی دختری که گوشه کلاس سعی در کنترل اشک هاش داشت خیره ماند راست می...