اتاق یونمین _ صبح روز بعد
جیمین چشمش رو باز کرد و با دیدن یونگی که بهش لبخند میزد غلطی زد و گفت: چیه اوله صبحی؟......
یونگی بوسه ای روی گونه اش گذاشت و گفت: باید چیزی باشه ؟.......
جیمین نوچی کرد و لبخند زد یونگی دستش رو دور شکمش حلقه کرد و بوسه اش رو سمت گردنش کشید جیمین آهی کشید و گفت: نکن سر صبحی ........ کار دستمون میدی........
یونگی تک خنده ای داخل گردن جیمین کرد و گفت: تو انقدر هم بی جنبه نیستی...... با یه بوسه راست کنی......
جیمین سمت صورت یونگی چرخید و دستش رو روی گونه اش گذاشت و گفت: اگه اون آدم تو باشی ....... من با تصورش میتونم بیام.......
یونگی بوسه ای روی لباش زد و گفت: پاشو تا اون جین کوچولو نیومده پرپرمون کنه........
جیمین خنده ای کرد و از جاش بلند شد و همین طور که سمت حموم میرفت گفت: کی میخوای بهش بگی؟......
یونگی چشمی چرخوند و گفت: خودش میفهمه دیگه......
و دنبال جیمین راهی حموم شد جیمین گفت: ولی بگو حداقل آمادگی داشته باشه.......
یونگی جیمین رو سمت دیوار حموم هول داد و خودش رو به روش قرار گرفت و تو چشم هاش خیره شد و گفت: تو الان باید آمادگی داشته باشی.......
و سرش رو زیر گردن جیمین برد جیمین کنار گوشش زمزمه کرد: من برای تو همیشه اماده ام......
و لیسی به لاله گوشش زد یونگی از همکاری جیمین مشتاق تر شده لب هاش رو بین گردن و لاله گوشش حرکت داد و بوسه های خیسی میگذاشت و جیمین ناله های ریزی برای تشویق کردنش میکشید یونگی سرش رو از گردن روی ترقوه جیمین برد و بوسه هاش رو عمیق تر کرد جیمین چشم هاش رو روی هم فشار داد و لب هاش رو به دندون گرفت یونگی سمت صورتش برگشت و گفت: خفه اش نکن.......
جیمین گفت: بچه ها......
یونگی دستش رو سمت شیر آب برد و بازش کرد و آب روی هردوشون ریخت و یونگی کنار گوش جیمین گفت: حالا آزادش کن صدای آب نمیزاره بشنون......
و خودش روی ترقوه های جیمین برگشت و به ناله های جیمین گوش داد یونگی از ترقوه به سمت سینه های جیمین رفت و سینه هاش رو بین لباش گرفت و زبونش رو دور نیپلش میچرخوند و با زبونش بهش ضربه میزد و گازهای ریزی میگرفت جیمین دستش رو بین موهای یونگی برد و از لذت موهای یونگی رو میکشید یونگی از روی سینه های جیمین بوسه هاش رو از سرگرفت و لب هاش رو روی وی لاینش کشید و دستش رو روی باسن جیمین حرکت داد جیمین سرش رو به دیوار پشت سرش تکیه داد و نفس های لرزونی میکشید یونگی بوسه ای به دیک سخت شده جیمین زد و کل دیکش رو به دهن گرفت ناله جیمین بلند شد و یونگی با کمک دستاش حرکت کمر جیمین رو داخل دهنش کنترل میکرد و جیمین موهای یونگی رو توی مشتش میفشرد و سعی میکرد عمیق تر ضربه بزنه یونگی انگشتش رو وارد ورودی جیمین کرد جیمین آهی کشید و یونگی به راهی پروستاتش رو پیدا کرد و با انگشت روش ضربه میزد جیمین با تمام توان تلاش میکرد جیغ نکشه از لذت با چند حرکت دیگه یونگی جیمین داخل دهنش کام شد یونگی لبخندی زد و جیمین رو بلند کرد جیمین پاهاش رو دور یونگی قفل کرد و یونگی دیکش رو روی ورودی جیمین تنظیم کرد و با یه حرکت کل دیکش رو داخل کرد جیمین جیغ خفه ای کشید و یونگی لب هاش رو بوسید و شروع به حرکت دادن کمرش کرد و مستقیم به پروستات جیمین ضربه میزد جیمین ناله هاش توی دهن یونگی خفه میشد و یونگی بعد از چند ضربه داخل جیمین کام شد و جیمین روی شکمشون دوباره کام شد و هردو درحالی که نفس نفس میزدند لبخندی زندند و یونگی گفت: عاشقتم.......
جیمین بوسه ای رو لباش زد و گفت: من بیشتر........ادامه دارد.......
اینم یه اسمات نصفه شبی😜😜😜😜
کامنت یادتون نره....... دوستون دارم.........
YOU ARE READING
جرمی به اسم تفاوت (فصل ۲)
Romance_خانم اجازه؟ +چیشده جک؟ -خانم مگه میشه یه نفر دوتا بابا داشته باشه؟ +این خیلی احمقانه است جک کی همچین حرفی بهت زده؟ پسر بچه با لبخند خبیثی گفت:اخه تینا دوتا بابا داره.... و نگاه معلم روی دختری که گوشه کلاس سعی در کنترل اشک هاش داشت خیره ماند راست می...