منزل تهکوک _ همان دقایق
تهیونگ گوشه اتاق درحال بررسی پرونده بود که جونگوک داخل شد تهیونگ گوشه چشمی بهش نگاه کرد و گفت: کجا بودی؟......
جونگوک گفت: مدرسه جدید.......
تهیونگ سرش رو تکون داد و گفت: قبول کردی؟......
جونگوک سرش رو تکون داد و گفت: اره........
تهیونگ دوباره مشغول پرونده ها شد جونگوک لباس هاش رو با یه تاپ گشاد و شلوارک عوض کرد و سمت میله پارالل گوشه اتاق رفت و کمی نزدیک اون شروع کرد به گرم کردن و گفت: یونگی هم میاد .......اکثر معلم ها زنن .......یه دونه مرد دارن که امروز نبود........
تهیونگ سمت جونگوک چرخید و پرونده رو روی سینه گذاشت و گفت: و اسمش چیه؟......
جونگوک گفت: آقای کیم.......
تهیونگ گفت: نصف این کشورن آقا کیم آن........اسمش چی بود؟.......
جونگوک گفت : نمیدونم .......
تهیونگ پرونده ها رو روی زمین انداخت و از جا بلند شد جونگوک متعجب گفت: چی شده؟........
تهیونگ دستی به دکمه هاش انداخت و گفت: بیا یه کاری کنیم که من استرس این رو نکشم.......
جونگوک خنده ای کرد و گفت: هیییی هیچ کس حتی به تو نزدیک هم نیست بیب......
تهیونگ نگاهی به جونگوک و دستگاه پارالل پشت سرش کرد و گفت: بیا تنوع بدیم.......
و به جونگوک اشاره کرد که بره سمت دستگاه جونگوک متعجب گفت: نمیشه.........این فکر رو نکن.......من عمرا نمیتونم........
تهیونگ پوزخندی زد و گفت: پس این همه ورزش به چه کاری میاد بیب؟؟...... خودت رو بالا نگه دار ........
جونگوک نگاهی به دستگاه کرد و گفت : تهیونگ من تحریک بشم بدنم میلرزه ........بازوم خالی میکنه........
تهیونگ سرش رو داخل گردن جونگوک برد و گقت: این یه چالش ورزشیه بیبی.......
و لیسی روی شاهرگ گردن جونگوک کشید جونگوک سمت دستگاه رفت دسته های وسطش رو گرفت و خودش رو بالا کشید تهیونگ لبخندی زد و گفت: اگه تا آخرش بالا بمونی جایزه داری.........
جونگوک آب دهنش رو قورت داد و گفت: لعنت به کینگ هات کیم تهیونگ.........و لعنت به من که عاشقشونم.......
تهیونگ پوزخندی زد و لب هاش رو روی گردن و ترقوه های جونگوک حرکت داد جونگوک ناله ای کرد و دست هاش شروع به لرزیدن کرد تهیونگ دستش رو سمت سینه های جونگوک برد و درحالی که گردن و ترقوه هاش رو میبوسید و گاز میگرفت و جونگوک هر لحظه بیشتر دستش میلرزید جونگوک ناله کرد: تهیونگ.......نمیتونم.......من......نمیتونم.......
تهیونگ دستش رو سمت دیک جونگوک برد و سینه اس رو به دهن گرفت و شروع به گاز گرفتن و مکیدن سینه هاش کرد و دستش رو روی دیک جونگوک میکشید جونگوک به جای ناله جیغ میزد تحمل وضعیتش سخت شده بود تمام بدنش عرق کرده بود و همچنان تلاش میکرد خودش رو بالا نگه داره تهیونگ از سینه چپ به سینه راست حرکت میکرد و از بی تابی های جونگوک لذت میبرد جونگوک اخم کرده بود و چشماش رو بسته بود تهیونگ زبونش رو حرکت داد و روی تک تک پک های جونگوک کشید و بوسه و گازهاي ریزی میگرفت جلوی جونگوک زانو زد و دستش رو روی کش شلوار جونگوک گذاشت اشک جونگوک از فشار و لذت روانه بود تهیونگ پوزخندی زد و شلوارک جونگوک رو پایین کشید و بوسه ای سر دیکش گذاشت جونگوک سرش رو عقب پرت کرد تهیونگ تمام دیکش رو وارد دهنش کرد جونگوک ناله بلندی کرد و لرزش دستاش غیرقابل کنترل بود تهیونگ طول دیکش رو زبون میزد و وارد دهنش میکرد و بالز هاش رو هم دهن میگرفت جونگوک ناله میکرد تهیونگ انگشت فاکش رو وارد سوراخ جونگوک کرد و مستقیم روی پرستاش ضربه زد با حس رگ های دیکش سرش رو تند تر حرکت داد و با انگشتش سوراخ جونگوک رو به فاک داد جونگوک داد میزد و تهیونگ عمیق تر مک میزد تا اینکه جونگوک با فشار زیاد داخل حلق تهیونگ کام شد و به حال پاهاش رو زمین گذاشت تهیونگ بوسه ای به لبهاش زد و گفت: تو عالی بودی.......
جونگوک گفت: تو همیشه عالی هستی........
تهیونگ بوسه ای روی لب هاش زد و گفت: حالا وفت جایزه اته........
سمت دیوار رفت و به دیوار تکیه داد و گفت: بیا سرپا انجامش بدیم........
جونگوک قدمی سمت تهیونگ برداشت که صدای زنگ گوشی تهیونگ بلند شد هر دو توجهی نکردن که اینبار گوشی جونگوک زنگ خورد جونگوک کلافه جواب داد: چی شده جیمین.........
و رنگ از چهره اش پرید تهیونگ گفت: چی شده.؟....
جونگوک ناباور گفت: یونگی بیمارستانه...........ادامه دارد........
میدونم دیر شد،......ولی دوستش داشته باشیددد......کامنت یادتون نره.......دوستون دارمممممم
YOU ARE READING
جرمی به اسم تفاوت (فصل ۲)
Romance_خانم اجازه؟ +چیشده جک؟ -خانم مگه میشه یه نفر دوتا بابا داشته باشه؟ +این خیلی احمقانه است جک کی همچین حرفی بهت زده؟ پسر بچه با لبخند خبیثی گفت:اخه تینا دوتا بابا داره.... و نگاه معلم روی دختری که گوشه کلاس سعی در کنترل اشک هاش داشت خیره ماند راست می...