56

281 37 32
                                    

بیمارستان _نیمه شب

جیمین پشت در اتاق عمل ایستاده بود و یونگی با پانسمان چشمش کنارش بود سارا و دنیل به بیمارستان زندان رفته بودند تینا به همراه جونگوک و تهیونگ رفته بود تا پیش لارا باشه و نامجون و هوسوک درگیر کارهای بیمارستان و پلیس بودند جیمین بی حال خودش رو روی صندلی رها کرد یونگی کنارش نشست و گفت: جیمین ......
جیمین نگاه خسته اش رو سمت یونگی چرخوند و منتظر بهش خیره شد یونگی گفت: بهتره پیش یه دکتر بری....... حال خوبی نداری.......
جیمین نگاهش رو به رو به رو خیره کرد و گفت: اگه چیزیش بشه........تقصیر منه.......اگه من......من.......
یونگی دراغوشش گرفت و گفت: جیمین هیچ چیزی تقصیر تو نیست........
جیمین نگاهی به چشم های یونگی کرد و گفت: درد داره؟........
یونگی لبخندی زد و گفت: آسیبی به خود چشم نخورده....... ولی عین این آدم بدهای توی فیلم های هالیوودی شدم.......
و تک خنده ای کرد جیمین لبخند بی حالی زد و دستش رو سمت پانسمان چشم یونگی برد و زمزمه کرد: من معذرت میخوام.........
یونگی چشمی چرخوند و گفت: یه چاقو تو توی پهلوت داری به خاطر من یکی هم من رو چشمم .......مساوی دیگه.........
جیمین سرش رو تکون داد که دکتر از اتاق خارج شد جیمین سمت دکتر رفت و گفت: دکتر چی شد؟........
دکتر گفت: ما تلاشمون رو کردیم ولی.........متاسفم.......
و از کنار جیمین گذشت جیمین شوکه به مسیر دکتر خیره شد و روی زمین افتاد یونگی کنارش نشست و گفت: بلند شو........
جیمین نگاه ناباوریش رو به یونگی داد و گفت: یونگی......اون......اون مرد.......من......من کشتمش.......
یونگی صورت جیمین رو در دست گرفت و گفت: نه.......نه جیمین......تو هیچکاری نکردی.......دنیل و سارا کشتنش.........
جیمین شوکه گفت: ولی........ولی من نقشه ریختم.........اون بخاطر نجات من اومد.........وااااااای یونگی جواب لارا رو چی بدم...........
و خودش رو توی اغوش یونگی رها کرد یونگی دستش رو بین موهاش کشید و گفت: گریه کن........جیمین گریه کن........
جیمین اما همچنان درآغوش یونگی میلرزید یونگی بیشتر درآغوش فشرده اش و بوسه های ریزی روی گردنش میذاشت پرستار ها به همراه تختی که مایکل روش بود و پاجرچه ای روی صورتش کشیده شده بود از اتاق خارج کردند جیمین با دیدن مایکل بالاخره سد مقاومتش شکست و شروع به گریه کرد و یونگی با تمام توانش داشت تلاش میکرد که قوی باشه و پا به پای جیمین اشک نریزه ...

ادامه دارد.......
میدونم کم بود 😁😁😁😁 ولی دوستش داشته باشید ببینم تا پارت بعد چه اتفاقی میافته 🤪......کامنت یادتون نرههه😘😘😂😂

جرمی به اسم تفاوت (فصل ۲)Where stories live. Discover now