47

232 32 32
                                    

خونه یونمین _ همان دقایق

جیمین تانیا رو روی تخت گذاشت و پتویی روش کشید و بوسه ای روی گونه اش زد صدای در بلند شد جیمین از اتاق خارج شد و درب اتاق تانیا رو آروم بست نگاهی به ورودی خونه انداخت با دیدن یونگی لبخندی زد و سمت یونگی رفت و بوسه ای روی لباش گذاشت یونگی خنده شوکه ای کرد و گفت: این استقبال رو مدیون چیم؟........
جیمین پشت چشمی نازک کرد و گفت: میگم لیاقت نداری ........
و به سمت ورودی آشپزخونه راه کج کرد یونگی بازوی جیمین رو از پشت گرفت و کشید و سرش رو داخل گردن جیمین برد و نفس عمیقی کشید و گفت: دلم واسه بوی تنت تنگ شده بود......
جیمین لبخندی زد و یونگی بوسه های ریزی روی گردنش گذاشت جیمین سرش رو کمی کج کرد تا فضای بیشتری به یونگی بده و چشم هاش رو با لذت بست و نفس های عمیقی کشید یونگی جیمین رو بیشتر تو آغوشش فشار داد جیمین دستش رو روی دست یونگی قرار داد و دست یونگی رو سمت صورتش بود و بوسه ای کف دستش گذاشت بوسه هاش رو کم کم عمیق تر کرد و انگشت های یونگی رو داخل دهنش برد یونگی دست دیگه اش رو روی پهلو های جیمین حرکت داد و به سمت دیک جیمین برد جیمین اه عمیقی کشید ولی به لیس زدن انگشت های یونگی ادامه داد یونگی فشاری به دیک جیمین وارد کرد که صدای جیغ کوتاه جیمین رو شنید یونگی دستش رو سمت بوتی جیمین برد جیمین چرخید و یونگی رو به دیوار تکیه داد دست هاش رو روی بدن یونگی حرکت داد و لب های یونگی رو بین لب هاش گرفت و بوسه پر صدایی رو شروع کرد جیمین حرکت دست هاش رو تا روی دیک یونگی ادامه داد و دیک سخت شده یونگی رو فشار داد یونگی گاز ریزی از لب های جیمین گرفت جیمین شلوار یونگی رو پایین کشید و دستش رو بدون وجود پارچه مزاحمی روی دیک یونگی کشید یونگی چشم هاش رو بسته بود و سرش رو به دیوار تکیه داده بود و لب هاش رو توی دهنش میکشید جیمین بوسه هاش روی خط فک یونگی برد و میک لاو کوچیکی روی خط فکش گذاشت یونگی گردنش رو کج کرد و جیمین شروع به گاز زدن و لیسیدن گردن یونگی کرد یونگی ناله ای کرد و جای خودش و جیمین رو عوض کرد و لب هاشون رو بهم رسوند و بوتی جیمین رو داخل دست هاش فشار داد و دستش رو سمت شلوار جیمین برد و اروم پایین کشید و سرش رو داخل گردن جیمین کرد صدای ناله های از روی لذت جیمین رو هر لحظه بلند تر کنار گوشش میشنید جیمین لاله گوش یونگی رو به دهن گرفت و دستش رو سمت بوتی یونگی برد یونگی بدون توجه به حرکت جیمین دستش رو روی دیک جیمین حرکت داد جیمین نفس لرزونی کشید یونگی سعی کرد جیمین رو برگردون که جیمین جاشون رو عوض کرد یونگی نگاهی به جیمین انداخت و خواست چیزی بگه که جیمین پوزخندی زد و گفت: امروز خجالت زده ام کردی.......پس بیا اینبار من تنبیهت کنم.......
و یونگی رو سمت دیوار برگردوند یونگی نفس لرزون و ترسیده ای کشید ولی مخالفتی نکرد بدنش رو کمی عقب داد و جیمین روی زمین زانو زد بالزهای یونگی رو وارد دهنش کرد که ناله یونگی بلند شد جیمین انگشتش رو کمی خسیس کرد و سمت ورودی یونگی برد یونگی ترسیده دست هاش رو روی دیوار مشت کرد و سعی کرد لرزش پاهاش رو کنترل کنه جیمین پوزخندی به وضعیت یونگی زد و زبونش رو روی ورودی یونگی کشید یونگی اه عمیقی کشید و جیمین اطراف ورودی رو میمکید و زبونش رو اطرافش میچرخوند یونگی مشت هاش رو روی دیوار کوبید وگفت: جی.....آه....جیمین.......
جیمین پوزخندی زد و انگشتش رو وارد کرد اخم های یونگی تو هم رفت جیمین چند لحظه بعد انگشت دومش واردکرد که ناله یونگی با درد بلند شد جیمین دستش رو حرکت داد تا پروستاتش رو پیدا کنه با حس پرستات یونگی تمام بدن یونگی لرزی کرد و یونگی محکم تر خودش رو روی دیوار گذاشت تا نیافته و از ناله ای از روی لذت کرد جیمین از جا بلند شد و دیکش روبا پریکام خیس کرد و انگشتش هاش رو بیرون کشید یونگی درحالی که دستش هاش رو روی دیوار تکیه داد بود و سرش پایین بود پاهاش رو کمی از هم باز کرد جیمین دیکش رو آروم وارد یونگی کرد که صدای ناله درد مندش بلند شد جیمین چند ثانیه صبر کرد که یونگی گفت میتونه حرکت کنه و جیمین ضربه هاش رو شروع کرد و از تنگی سوراخ یونگی لذت برد بعد چند ضربه بالاخره پروستات یونگی رو پیدا کرد و ضربه هاش رو عمیق به همون نقطه زد و صدای ناله های بلند هردوشون خونه رو پر کرده بود جیمین با حس لرزیدن زانوهای یونگی دستش رو سمت دیک یونگی برد و شروع به هندجاب دادن به یونگی کرد و ضربه هاش رو عمیق تر داخلی یونگی زد و یونگی روی دست جیمین و جیمین داخل یونگی کام شد......

ادامه دارد......
این جریان رو یکی برام تعریف می‌کرد که شوهرش رو کرده 😅 و خدایی چرا زن های متاهل انقدر بی حیا میشن .....خدایی به من چه ربطی داشت که تو تخت اونا چه می‌گذرد ولی خب کامل با جزئیات نشسته بودبرام تعریف می‌کرد....... منم واسه شما نوشتمش😂😂😂
بچه ام یونگی هم افتتاح شد .....
دوستون دارم .......کامنت یادتون نره......

جرمی به اسم تفاوت (فصل ۲)Where stories live. Discover now