37

226 31 36
                                    

مدرسه _ صبح

تهیونگ به همراه مایکل وارد یکی از کلاس ها شد مایکل دلشوره عجیبی داشت تهیونگ به صندلی اشاره کرد و گفت : بنشین........
مایکل روی صندلی نشست و تهیونگ هم مقابلش نشست و گفت: منتظرم تا جونگوک بیاد تا شروع کنم......
مایکل سرش رو تکون داد که تهیونگ گفت: من حتی ذره اي بهت اعتماد ندارم ........و اصلا نمیدونم چرا اینا انقدر به تو مطمئنن.......
مایکل متعجب گفت: مگه من کاری کردم؟......
تهیونگ چشمی چرخوند و گفت: مگه قرار کاری هم بکنی؟......
مایکل هول شده گفت: نه......نه......چه کاری مثلا؟.....
تهیونگ که اینبار واقعا مشکوک شده بود چشماش رو ریز کرد و گفت: واسه ببینم تو چرا هول کردی؟.......
مایکل تک خندی زد و گفت: چه هول کردنی؟.......من ......من همیشه همین جوری ام.......
تهیونگ دست به سینه شد و گفت: میدونی چرا تو میتونی راحت تو این مدرسه نفس بکشی؟.......
مایکل متعجب نگاهش کرد تهیونگ گفت: چون یه روزی من و بقیه این وسط خون ریختیم که امسال تو راحت باشن........
مایکل سرش رو پایین انداخت و تهیونگ ادامه داد: میدونی چرا جونگوک از سرت زیاد تره؟.......
مایکل نگاهش رو کنجکاو بالا اورد و تهیونگ تو چشماش زل زد و گفت: چون اون حتی وقتی پای دایی جین وسط بود خیانت نکرد.......
رنگ از چهره مایکل پرید تهیونگ تعدادی عکس از جیب کتش بیرون آورد و جلوی مایکل انداخت مایکل ترسیده نگاهش رو به عکس ها داد و گفت : این ......اینا.......من......
تهیونگ ضربه ای به میز زد و گفت: تو چی هان؟....... چه جوری میخوای عکس بوسه هات با دنیل لی رو توضیح بدی.......
مایکل ترسیده و سردرگم اطراف رو نگاه میکرد انگار که دنبال دست آویز بود تهیونگ پوزخندی زد و گفت: منتظر جوابم......
مایکل قدمی به عقب برداشت و گفت: من........من باید برم......
قبل از اینکه مایکل از در خارج بشه تهیونگ گفت: اون دختر ........لارا......
مایکل خشکش زده بود تهیونگ گفت: نمیزارم بهش آسیبی برسه.......
مایکل قطره اشکش رو کنترل کرد و گفت: هیچکس نمیتونه نجاتش بده......
تهیونگ از جا بلند شد و دستش رو روی شونه مایکل گذاشت و گفت: جیمین میتونه........
مایکل عصبی سمت تهیونگ برگشت و گفت: چرا..........چرا جیمین باید همچین کاری بکنه......من هرکاری کردم ولی نشد.......نتونستم........جیمین چجوری میخواد نجاتش بده........اصلا انگیزه جیمین برای نجات لارا چی میتونه باشه؟.........
تهیونگ مایکل رو در آغوشش کشید و کنار گوشش زمزمه کرد: آروم باش.......من مطمئنم جیمین میتونه......
گریه های مایکل بلند شد و تهیونگ مایکل رو بیشتر در آغوشش گرفت جونگوک در کلاس رو آروم باز کرد و با دیدن اوضاع بدون جلب توجه وارد کلاس شد و روی گوشه ای ترین صندلی نشست و تهیونگ نگاهش کرد جونگوک آروم چشماش رو روی هم فشار داد و اجازه داد مایکل برای آروم شدن از آغوش مردش استفاده کنه.......

ادامه دارد........
خب.....خب ....... بیاید بگید ببینم به نظر شما لارا کیه؟......
دوستون دارممممم......

جرمی به اسم تفاوت (فصل ۲)Where stories live. Discover now