" دوباره دادگاه دارم."
رایحهی شیرینی از عطر آشنای هماتاقیاش احساس میکرد که نمیدونست چطور باید وجودش رو در اون محیط توجیه کنه...
کمی لباسهای خودش رو به بینیاش نزدیک کرد؛ احتمال میداد که رایحهی عطر جونگکوک توی کمد اتاق مشترکشون، روی لباسهای خودش نشسته.
برخلاف اونچه گفته بود، خطاب به راننده، انگلیسی گفت:
- میدونی کمپ جنگلی سئوسانگریون کجاست؟ برو اونجا.
لبخند محوی گوشهی لب جونگ کوک نشست و نگاهش به راننده افتاد که زیرچشمی بهش خیره بود تا تاییدیهاش رو بگیره.
جونگ کوک اول سری تکون داد اما لحظهای بعد، زیر لب از راننده درخواست کرد کناری پارک کنه.
دم عمیقی گرفت و درحالی که با نگاهش پیاده شدن راننده رو تماشا میکرد، بطری آب خنکی از سبد مخصوصی که توی همهی ونها بود بیرون کشید و نامطمئن اون رو کمی بین انگشتهاش فشرد.
چشمهای منتظرش رو به موهای نمناک و آشفتهی تاناکا از پشت دوخت تا عکس العملش رو ببینه.
تاکهئو نگاه گیجش رو به صندلی راننده دوخت و همونطور سردرگم، سکوت کرد.
احتمال میداد که راننده چندان از حضور وطنزدهی توی ماشینش استقبال نکنه و برای همون هم انقدر توهینآمیز، توضیحی بابت پیاده شدن ناگهانیاش نداده.
جونگ کوک بدون اینکه نگاهش رو از تاناکا برداره، آهسته تنش رو جلو کشید تا در معرض دید دروازهبان قرار بگیره اما وقتی اون رو متوجه خودش ندید، زیر لب صدا زد:
- هی، تهیونگ...
بخاطر بلندی موسیقی، تاکهئو متوجه صدای کاپیتان نشد؛ اما رایحه خاص و شیرین عطر ویکتوریا رو که جونگکوک بعضی وقتها ازش استفاده میکرد، حالا بیشتر از قبل، قابل احساس بود.
برای لحظهای نگاهش دوباره روی صفحهی موبایل برگردوند و به توهم عجیبش لعنت فرستاد:
- چرا پیام دادنت باید عطرت رو یادم بیاره؟
با خودش به ژاپنی زمزمه کرد و انگشتهاش رو روی پلکهای دردناکش فشرد تا اونهارو کمی ببنده.
جونگ کوک بعد از شنیدن اون جمله، لبخندی که میرفت روی لبهاش پهن بشه رو به سختی با سرفهای کنترل کرد و با گردوندن چشمهاش توی حدقه، به خودش یادآور شد تاناکا توی وضعیت مناسبی نیست و باید مراعات حال مرد رو بکنه.
بعد از مکثی کوتاه، نگاهش روی هدست قرمز رنگ مرد نشست که موسیقی بلندش، سکوت فضای ون رو میشکست؛ زیر لب آهی کشید و محتاطانه دستش رو پیش برد؛ یکی از گوشیهای هدست رو بین انگشتهاش گرفت و آهسته کمی اون رو از روی گوش مرد کنار زد:
YOU ARE READING
Eight ∥ هشت {VKook, YoonMin}
Fanfictionداستانی جدید به قلم نویسندگان ناول "موسیو" ، ماریشکا و سارا اِیسی در هیاهوی جام کشورهای آسیا، مرد جوان و خوشآوازهای به اسم جئون جونگکوک، کاپیتان نسل طلایی تیم فوتبال سئول (Seoul FC) بازیکن برتر ملیپوش کرهی جنوبی شد. کاپیتان جئون، الگوی سختکوش...