Ch 39

996 147 37
                                    

تاکه‌ئو کمر جونگ‌کوک رو توی یک دستش لمس کرد و با دادن قوسی به بدن کاپیتان، جسم داغ مرد رو به خودش فشرد.

مک عمیق و آرومی به لب‌های جونگ‌کوک می‌نشوند و سرش رو آهسته پیش می‌برد تا به اون بوسه عمق ببخشه.

- ولی...

جونگ کوک بین بوسه‌اشون با احتیاط این رو زمزمه کرد و بعد از نشوندن مک آرومی به لب پایینی تهیونگ، تابی ناگهانی به تن‌های بهم چسبیده‌اشون داد و موجب شد هردو به پهلو روی تخت بیفتن.

کاپیتان خنده‌ی ریزی کرد و حین نوازش قفسه‌ی سینه‌ی تاناکا، زیر لب ادامه داد:

- الان وقت استراحته جناب دروازه‌بان.

- یه طور دیگه ازم بخواه...

تاکه‌ئو دستش رو به نرمی روی عضلات سفت رون کاپیتان حرکت داد و درحالی که سعی می‌کرد با برخورد ظریف انگشت‌هاش به پوست حساس جونگ‌کوک، قلقلکش بده، نیم‌نگاهی به چشم‌های بانمک کاپیتان انداخت و زمزمه کرد:

- یه‌طور که نتونم ردش کنم.

- روح تو فقط با شرط‌بندی آروم می‌گیره، نه؟

جونگ کوک ضربات آرومی به پشت کمر تاناکا نشوند و درحالی که کمی توی جا خیز برمی‌داشت تا بلند بشه، یک تای ابروش رو بالا انداخت:

- نذار مجبورت کنم به استراحت، فردا تمرین داریم کپ عزیز!

و با سر انگشت، نوک بینی تاناکا رو لمس کرد.

- من باید مداوم سکس داشته باشم...

تاکه‌ئو با لحنی جدی زمزمه کرد و بی‌اونکه دست از لمس پاهای جونگ‌کوک بکشه، به چشم‌هاش خیره شد:

- وگرنه عملکردم ضعیف می‌شه.

جونگ کوک برای لحظاتی تنها با چشم‌هایی گرد شده به تاناکا خیره شد و درنهایت کف دستش رو به پیشونی اون فشرد:

- بنظر... نمیاد تب داشته باشی.

نگاهش رو که کمی نگرانی درش دیده می‌شد، توی چشم‌های تاناکا چرخوند و زیر لب هیسی کشید:

- یعنی باید از دکتر بخوام برگرده و برای این ضعف غیرمنتظره کمکمون کنه؟

تاکه‌ئو کمی اخم‌هاش رو در هم کشید و بعد با لحن نسبتا تندی گفت:

- پس می‌خوای با دکترم بخوابم؟

جونگ کوک که لب‌هاش رو روی هم می‌فشرد، چشم‌هاش رو گرد کرد و کف دستش رو نسبتا محکم به پیشونی تاناکا کوبید که صدای بلند اون توی اتاق اکو پیدا کرد:

- درحال حاضر به هیچ چیز دیگه‌ای فکر نمی‌کنی، نه؟؟

کمی ابروهاش رو درهم کشید و وقتی احساس کرد ضربه‌ی بی‌هوا و محکمی به سر مرد کوبیده، خم شد و بوسه‌ای بین ابروهای تاناکا گذاشت:

Eight ∥ هشت {VKook, YoonMin}Where stories live. Discover now