پلههای سنگی خیس بود و تگرگ، میتونست تعادلش رو روی اونها بهم بزنه.
دمپاییهاش پر از آب شده بود و میترسید که روی پلهی سنگی قدم برداره... انگار میدونست که قطعا سقوط میکنه.
توپ گِلی توی آغوشش رو محکمتر گرفت و محتاطانه یک دستش رو روی نردهی کنار پله قرار داد تا ازش بالا بره.
بهرحال که جای دیگهای برای رفتن نداشت؛ هرناکجایی میرفت، درنهایت باید به اون جهنم برمیگشت.
- کجات درد میکنه؟ جلوته یا عقبت؟؟
بیاعتنا به صدای مرد همسایه که تا کمر از پنجره آویخته بود، پلهی اول رو بالا رفت و از دردی که به تن نحیفش رعشه انداخت، لرزید.
- با توام بچه! بهم بگو چه بلایی سرت اومده؟
خندهای کرد و سیگاری کنج لبش آتش زد:
- سوراخت درد میکنه نه؟ اون عوضی دیوونه رو خوب میشناسم؛ اگه بهم بگی مامانت کجاست، خودم جریان رو به پلیس میگم.
توپش رو محکمتر توی آغوش فشرد و دو پلهی باقی مونده رو بالا رفت؛ قصد نداشت برگرده و پشت سرش رو نگاه کنه...
- هی، کجا داری میری؟ بزرگترت داره باهات حرف میزنه.
پلکهای لرزونش رو بهم فشرد و قدم دیگهای برداشت تا هرچه زودتر به اتاق مادرش بره و توپش رو تمیز کنه، اما دمپاییهای لعنتی که از آب بارون خیس بود، روی سنگ ورودی لیز خورد و لحظهای بعد، جسم سبکش سقوط کرد تا روی کمر رعشهگرفتهاش فرود بیاد.
هق بیصدایی زد و جسم خیس از گِل و آبش رو به پهلو برگردوند تا بتونه از درد طاقتفرسایی که به تک تک اندامهای ظریفش تحمیل میشد خلاص بشه؛ احساس میکرد که حتی اگر از پس تمام تگرگها و رنجهای فیزیک ناتوانش بربیاد، دلهرهای که در بدو ورود به اون خونه در دلش مینشست رو تاب نمیآورد.
میخواست که توپش رو تمیز کنه و با برداشتنش، برای همیشه از اونجا بره... انقدر دور بشه که هیچکس نتونه پیداش کنه.
اما مامان چی؟
اگر مامان برمیگشت و اونجا نبود که ببینتش، چی میشد؟
- تو که میدونی نمیتونی فرار کنی...
صدای مرد همسایه رو هنوز میشنید، اما اینکه چرا نمیتونست بهش بیتفاوت باشه، رفته رفته عذابآور میشد؛ انگار تن صدای لعنتی و آشناش تغییر کرده بود.
- بیا اینجا پسرم...
دستهای لرزونش رو به زمین زد و با نالهای از درد، بلند شد.
درحالی که به زمین سرد و خیس خیره میشد، پلکهاش رو محکم بهم فشرد و زیرلب زمزمه کرد:
'' مطمئنم خوابی...''
STAI LEGGENDO
Eight ∥ هشت {VKook, YoonMin}
Fanfictionداستانی جدید به قلم نویسندگان ناول "موسیو" ، ماریشکا و سارا اِیسی در هیاهوی جام کشورهای آسیا، مرد جوان و خوشآوازهای به اسم جئون جونگکوک، کاپیتان نسل طلایی تیم فوتبال سئول (Seoul FC) بازیکن برتر ملیپوش کرهی جنوبی شد. کاپیتان جئون، الگوی سختکوش...