تاناکا دستهای از موهای بلندش رو مثل همیشه پشت سرش بسته بود، نگاهش کمی خسته بنظر میرسید اما نشونی از درد یا ناآرومی در اون دیده نمیشد.
با وجود اینکه نمایشگر تا همون لحظات هم تک به تک بازیکنها رو یکبار در قاب ثبت کرده بود، به هیچ عنوان تصویری از تاکهئو رو نشون نمیداد و جونگکوک برای اونکه فقط تمرکزش رو روی جریان بازی و روحیهی خودش و تیمش نگه داره، سعی میکرد حواشی محوطهی چمن رو دنبال نکنه.
توپ با پاس کوتاه کاپیتان دجون به گردش در اومد و جونگکوک در همون ابتدای بازی، با جسارت بالایی برای نشون دادن اینکه کی صاحب اون زمینه، برای گرفتن توپ در مالکیتش پیش رفت و تنها با نگاهی به سوجون فهموند که لازمه حالت تهاجمی بگیرن.
هنوز چند ثانیه از سوت شروع مسابقه نگذشته بود که توپ با تکنیک حرفهای کاپیتان سئول از زیر پای حریف خارج شد و جونگ کوک بیمعطلی کنترل اون رو به دست گرفت.
شروع طوفانی سئول هیجانی وصف ناپذیر رو به تماشاگرها و گزارشگرهای بازی داد که موجب شد به تبع، اعضای تیم سئول هم جون دوبارهای بگیرن و کاپیتانشون رو همراهی کنن.
جونگ کوک بیمهابا و با سرعتی غیرمنتظره پیش میرفت که دو مدافع درشت هیکل جلوش سبز شدن و کاپیتان رو مجبور به پاسکاری کردن.
اما این پاسکاری نه تنها از سرعت حرکت کاپیتان کم نکرد، بلکه دریافت به موقع و یکهتازی سوجون، موج دیگری از هیجان رو به راه انداخت.
جونگ کوک در حرکتی سریع دو مدافع رو پشت سر گذاشت و لحظهای نگذشته بود که توپ با پاس تمیز سوجون، زیر پای کاپیتان قرار گرفت.
قدمهای پرقدرت و دمهای گرمی که وجود جونگ کوک رو پر شور و تیز نگه میداشت، کمکش میکرد سریعتر از بقیه پیش بره و حرکات گاهی عجولانه و هولزدهی افراد تیم دجون از نگاه ریزبینش دور نمیموند.
به خوبی میدونست که در کدوم موقعیتها ممکنه با مدافعها برخورد کنه و با پاسکاری به موقع با سوجون و دونفر دیگه از اعضای تیم، توپ رو زیر یک دقیقه به جلوی دروازه رسوندن.
در همون لحظه نگاهش رو بلند کرد تا موقعیت مدافعی که سعی داشت از پیشرویاش ممانعت کنه رو بررسی کنه که توپ با پاس حساب شدهی سوجون زیر پاهاش برگشت.
توی محوطه جریمه قرار گرفته بودن و دروازه بزرگ و پهنتر از همیشه بنظر میرسید؛ انگار که هر لحظه انتظار شوت محکم کاپیتان رو میکشید تا تار و پودش ازهم بشکافه.
جونگ کوک با مناسب دیدن موقعیت، کف پای چپش رو روی زمین چمن تکیهگاه کرد و آمادهی زدن گل میشد که یکی از دو مدافع جلوی دروازه، به سرعت سد راهش شد.
کاپیتان ناخواسته دندون قروچهای کرد، میدونست ریسک بزرگیه اگه بخواد از اون مدافع بگذره یا بیش از حد به دروازه نزدیک بشه... درنهایت با بررسی دوباره وضعیت قرارگیری بازیکنهای تیم حریف، پایی رو که برای زدن شوت بلند کرده بود رو از روی توپ گذر داد و با پشت کتونی ضربهای به اون زد تا توپ رو به عقب پاس بده.
YOU ARE READING
Eight ∥ هشت {VKook, YoonMin}
Fanfictionداستانی جدید به قلم نویسندگان ناول "موسیو" ، ماریشکا و سارا اِیسی در هیاهوی جام کشورهای آسیا، مرد جوان و خوشآوازهای به اسم جئون جونگکوک، کاپیتان نسل طلایی تیم فوتبال سئول (Seoul FC) بازیکن برتر ملیپوش کرهی جنوبی شد. کاپیتان جئون، الگوی سختکوش...