Nocturne – نعنافلفلی و پرنسش
در خودآگاه نه... ولی انقدر اون دونه برفهای ظریف رو توی خواب دیده بودم، که تصویر سقوطشون، برام آشنا بود؛ پس در یه جای نیمهبیدار ذهنم، میدونستم خوابم اما نمیفهمیدم چرا انقدر سنگینم...
چرا احساس میکنم که با هر تپش از قلبم، زهر مهلکی در رگهام جاری میشه و چشمهام رو ازم ذره ذره میگیره.
نمیدونستم قصهی من چیه، و به خاطر نداشتم که کجام اما انگار نقطهنقطهی اون درختزار پوشیده از برف که وسعت وهم انگیزش به قدر یک جهان بود رو زندگی کرده بودم؛ اما تمام تصاویر طوری بود که انگار من تنها جزء بیمصرف یک قاب نقاشیام؛ یا اصلا... من یک نقاشی ام؛ یک گل کاغذی که برای دقایقی توی دنیای واقعیت گم شده.
همهی جزئیات اون جهان، طوری بود که انگار من مدتها پیش ازش پاک شدم و حالا با سماجتی پوچ بهش پا میگذارم تا گمشدهام رو پیدا کنم.
جسمم نمیدونست که کجاست و چه دنیایی رو تماشا میکنه اما حاضرم قسم بخورم که لمسهایی رو به یاد داشتم؛ زخمها و دردهایی رو هم...
حاضرم قسم بخورم که میدونستم آغوش گرمی در اون دنیا داشتم و خاطرهی زمانی که اتفاق میافتاد، روی پوست و خونم باقی مونده بود.
کمی اونطرف تر، زمین بایری رو میدیدم که با بقایای سوختهی یک بنای بزرگ و اجساد جنگزدهای پر شده بود؛ یک شوالیهی آشنا رو هم میدیدم که وقتی نگاهش میکردم، پوست تنم به یاد میآورد که لمسهاش... چه حسی داشت.
دونههای شکنندهی برف، لای تارهای مشکی و بلند موهاش مینشست؛ انگار نبرد برای دقایقی به آتش بس رسیده بود.
کنج چشمهای میشی رنگ شوالیه قطره قطره خون میچکید و روی گونهی زخمی و دودهگرفتهاش راهی میشد.
جسم خستهاش در سرمای جنگ میلرزید و به صدای سمهای بیرمق اسبش که آهسته خودش رو به شوالیه میرسوند، گوش میداد.
'' نرو نعنا، میخوام بمونی.''
صدای ذهن و خاطراتش رو میشنیدم؛ اما وقتی به لبهای بیحرکت لرزونش نگاه میکردم، فقط بوسههاش رو یادم میاومد.
نگاه غمگین و پر از خشمش، لحظهای از صحنهی خون گرفتهی نبرد، جدا نمیشد؛ میخواست با بند بند وجودش هر اونچه که مقابلش بود رو هزار تکه کنه و من عطر تلخ انتقام رو از جسمش احساس میکردم.
تهیونگ ِخودم بود؛ همون چشمها، همون چهره و همون بدن آسیبدیده با روحی غمگین که مثل کوه روی پاهاش و در مقابل دشمنش ایستاده بود.
YOU ARE READING
Eight ∥ هشت {VKook, YoonMin}
Fanfictionداستانی جدید به قلم نویسندگان ناول "موسیو" ، ماریشکا و سارا اِیسی در هیاهوی جام کشورهای آسیا، مرد جوان و خوشآوازهای به اسم جئون جونگکوک، کاپیتان نسل طلایی تیم فوتبال سئول (Seoul FC) بازیکن برتر ملیپوش کرهی جنوبی شد. کاپیتان جئون، الگوی سختکوش...