Ch 30

1.2K 172 48
                                    

حین باز کردن در تراس، دروازه‌بان رو صدا زد و بعد با دلنگرانی‌ای که شدت می‌گرفت، خودش رو کنار اون رسوند:

- حرف بدی زدم؟ مگه خودت نگفتی سرده، پس چرا...

با نشستن نگاهش روی چهره‌ی مرد، حرفش رو نیمه‌کاره رها کرد و نفسش رو کلافه بیرون فرستاد.

تاکه‌ئو پلک‌هاش رو بست و درحالی که سعی داشت صداهای ذهنش رو مهار کنه، دم عمیقی گرفت‌.

موهای آشفته‌اش که از دسته‌ی بسته شده با کش رها شده بودن، روی پیشونی و شقیقه‌هاش با باد حرکت میکرد و مژه‌های بلندش با لرزش پلک‌هاش، می‌لغزید.

کاپیتان هیچوقت قرار نبود اذیتش کنه و تاکه‌ئو این حقیقت رو در اون مدت، خودآگاهانه پذیرفته بود؛ اما ناخودآگاهش با اتکا به ترس‌ها و آسیب‌ها، می‌تونست تا حد زیادی جسمش رو اینطور تحت فشار قرار بده.

- حموم...

زیرلب زمزمه کرد و آهی کشید:

- توی اتاق کناریه.

نامطمئن از نتیجه‌ی کاری که می‌خواست برای اثبات امنیت وجود جونگ‌کوک به خودش، انجام بده، زیرلب گفت:

- باهام میای؟

جونگ کوک برای لحظه‌ای بی‌حرف تک تک اجزای چهره‌ی تاناکا رو از نظر گذروند و بعد درحالی که لبخندی محو به لب می‌نشوند، سری به نشونه‌ی تایید تکون داد:

- البته. مطمئنی سرحالی؟

قدمی کوتاه سمت تاناکا برداشت و درحالی که محتاطانه سرش رو پیش می‌برد، نگاه خیره‌اش رو به چشم‌های خمار مرد دوخت:

- می‌خوای کمی استراحت کنی؟

- قراره استراحت کنم.

تاکه‌ئو زیرلب زمزمه کرد و نگاهش رو سمت دست گرم و انگشت‌های زمخت جونگ‌کوک کشید؛ به این فکر می‌کرد که می‌تونه اون‌ها رو توی دستش بگیره و یا نیاز داره که کمی دور بمونه؟

مردی نبود که به تردید بها بده؛ حالش از چنین چیزی بهم می‌خورد؛ به همین خاطر به یکباره ساعد جونگ‌کوک رو لمس و اون رو همراه خودش به سمت اتاق راهی کرد.

جونگ کوک ناخواسته به قدم‌هاش سرعت بخشید تا همپای مرد بشه و بعد درحالی که کمی ساعدش رو توی مشت تاناکا حرکت می‌داد، سر انگشت‌هاش رو به انگشت‌های کشیده و بلند مرد رسوند و اون‌ها رو توی هم چفت کرد:

- درستش اینطوریه، تهیونگ.

زیر لب این رو گفت و بعد از آوردن فشاری به انگشت‌های مرد جهت دادن اطمینان خاطر، بدون برداشتن لباس‌هاش به سمت حموم رفت.

تاکه‌ئو که به انگشت‌های گرم جونگ‌کوک بین انگشت‌های کشیده و شکسته‌ی خودش خیره بود، برای لحظه‌ای متوقف شد و در سکوت، کمی نامحسوس دست کاپیتان رو توی دستش فشرد.

Eight ∥ هشت {VKook, YoonMin}Where stories live. Discover now