نگاه مردد یونگی بالاخره رنگ باخت و در لحظه به زیر بازوهای مرد چنگ انداخت؛ طوری که انگار پری سبک رو بلند میکنه، تن جیمین رو توی آغوشش بالا کشید و حین فشردن سر اون به قفسه سینه خودش، لبهاش رو جایی لای موهای شلختهی مرد نشوند:
- میدونم چقدر میخوایش، میدونم.
یونگی با ملایمت این رو زمزمه کرد و درحالی که گره دستهاش رو دور تن جیمین محکمتر میکرد تا مثل ماهی لیز نخوره و در نره، خنده بیرمقی کرد:
- ولی تا آروم نگیری، خبری ازش نیست!
- م... من آرومم، یونگی، میخوام بهت...
شبیه نوزاد توی آغوش مرد جمع شده بود و حالا سعی میکرد عجولانه بوسههایی روی گردن یونگی بنشونه:
- بهت... لذت بدم.
یونگی بیهوا هردو دستش رو دو طرف صورت جیمین قاب کرد و بعد از نشوندن بوسهی خیس و پرسروصدایی روی لبهای پفکی جمع شدهی مرد، آهی از ته دل کشید:
- حتی توی مستی هم... خودت رو مجبور میکنی!
جیمین که دوباره ناخودآگاه اشک میریخت، جسمش رو رفته رفته مچاله کرد و زیرلب گفت:
- کاش یه عروسک بودم، که هیچوقت از تو... دور نمیشد.
ابروهای یونگی هرلحظه بیشتر بهم نزدیک میشد، چشمهای خیس و غمگین جیمین رو از نظر میگذروند و آهسته لبهاش رو بهم میفشرد تا چیزی که میخواد بگه رو مزهمزه کنه اما درنهایت موفق نشد کلمهای به زبون بیاره.
لبهای باریکش رو جای جای صورت جیمین نشوند و درحالی که برای بار چندم در اون دقایق اشکهای مرد رو کنار میزد، زیر لب هومی کشید:
- تو مال منی جیمین، مال آجوشی شکارچی خشنت.
با سر انگشتهایی که برخلاف نوازشهاش زبر و زمخت بودن، زیر چشمهای پف کردهی جیمین رو لمس میکرد و با لحن آرومی تلاش داشت به جیمین نشون بده چقدر براش عزیزه... هرچند بنظر برای مرد مست کافی نبود، چرا که ریزش اشکهاش بند نمیاومد.
- باورم نمیکنی؟ آجوشی رو باور نمیکنی؟
جیمین سرش رو به نشونهی تایید حرکت داد و شبیه به پسربچهای که میخواست هر شرطی رو برای داشتن خوراکی موردعلاقهاش بپذیره، اشکهاش رو پاک کرد و با زبونی سنگین گفت:
- میکنم... باور میکنم.
بیهوا توی آغوش یونگی به پایین لیز خورد و همونطور که دستش رو از کمر شلوار مرد عبور میداد تا عضو نیمهتحریکشدهی یونگی رو لمس کنه، زیرلب هیسی کشید:
- من مال آجوشیام...
یونگی که میدونست حریف خواستهی جیمین نمیشه، تنها نیمخندی به لب نشوند و با انگشتهای یک دستش چنگ آرومی به موهای بهمریختهی جیمین زد:
YOU ARE READING
Eight ∥ هشت {VKook, YoonMin}
Fanfictionداستانی جدید به قلم نویسندگان ناول "موسیو" ، ماریشکا و سارا اِیسی در هیاهوی جام کشورهای آسیا، مرد جوان و خوشآوازهای به اسم جئون جونگکوک، کاپیتان نسل طلایی تیم فوتبال سئول (Seoul FC) بازیکن برتر ملیپوش کرهی جنوبی شد. کاپیتان جئون، الگوی سختکوش...