- و این تغییری در باریکی کمرت ایجاد میکنه؟
تاکهئو درحالی که گودی کمر کاپیتان رو لمس میکرد، این رو زیرلب گفت و به مردمکهای سرگردون و گونههای سرخ جونگکوک خیره شد.
لبهاش رو به آرومی روی لبهای جونگکوک نشوند و به ژاپنی زمزمه کرد:
- باید از این مستتر میبودیم.
مک آرومی به لبهای باریک جونگکوک زد و یک دستش رو روی گونهی داغ کاپیتان نشوند.
جونگ کوک ناخواسته نالهی آرومی کرد و درحالی که لب پایین تاناکا رو میگزید، پلکهاش روی هم افتاد و لبهای تشنهاش رو به لبهای مرد سپرد تا اون بوسه جونی بگیره و دلیلی برای تپشهای قلب بیقرار کاپیتان باشه.
تاکهئو بازدم حبسشدهاش رو از بینی رها کرد و با ولع خاصی لبهای کاپیتان رو کشید تا مکهای عمیقتری روی اونها بنشونه.
اگر فقط ذرهای دست از ممانعت دربرابر خودش برمیداشت، نمیشد جلوی پیشروی و رفتارش رو گرفت.
جونگکوک زیادی برای تاناکا محرک بود؛ نگاه و حرفهاش... احساسات صادق و داغی عجیب جسمش...
به قلبی که نامنظم میتپید رحم نکرد و با خم شدن روی تن کاپیتان، فشار بیشتری با لبها و زبونش به اون لبهای ظریف و لرزون آورد.
جونگ کوک بیش تر از قبل پلکهاش رو روی هم فشرد و درحالی که بیاراده لبهاش رو از هم فاصله میداد تا به تاناکا اجازهی پیشروی بیشتری بده، به موهای پشت سر اون چنگی انداخت. بخاطر حرکت تاناکا، رفته رفته به کمر خم میشد و اگه مرد کمی فشارش روی تن کاپیتان رو بیشتر میکرد، جونگ کوک مجبور میشد روی سکو دراز بکشه.
مک شیرینی به لب تاناکا زد و همونطور که بیاراده دستش رو روی کمر اون میلغزوند، تنهاشون رو بهم نزدیکتر کرد:
- آه... تهیونگ...
بینفس اسم مرد رو صدا زد و با برخورد کمر برهنهاش به سکوی داغ گرفته، نالهی کوتاهی توی گلو زد:
- داغه...
بین بوسهی پرحرارتشون این رو لب زد اما برخلاف حرفش، روی سکو دراز کشید تا تاناکا بتونه روی تنش خیمه بزنه.
انگشتهای باریک تاکهئو روی شکم جونگکوک نشست و درحالی که مکهای عمیقی به اون لبهای تلخ از ویسکی مینشوند، یک دستش رو زیر سر کاپیتان قرار داد تا به سطح داغ سکو برخورد نکنه.
به صدای نفسهای منقطع جونگکوک گوش داد و لبهاش رو کنج لبهای کاپیتان کشوند و از همونجا تا زیر فکش رو با مکهای عمیقش داغ گذاشت.
انگشتهاش رو از روی شکم جونگکوک به سمت دستش برد؛ آهسته دست کاپیتان رو گرفت و اون رو لای پاهای جونگکوک نشوند؛ نگاهی به چهرهی مرد انداخت تا واکنشش رو ببینه.
YOU ARE READING
Eight ∥ هشت {VKook, YoonMin}
Fanfictionداستانی جدید به قلم نویسندگان ناول "موسیو" ، ماریشکا و سارا اِیسی در هیاهوی جام کشورهای آسیا، مرد جوان و خوشآوازهای به اسم جئون جونگکوک، کاپیتان نسل طلایی تیم فوتبال سئول (Seoul FC) بازیکن برتر ملیپوش کرهی جنوبی شد. کاپیتان جئون، الگوی سختکوش...