Ch 82

539 95 70
                                    


‼️شرط آپ پارت بعدی!! 150 ووت و +20 کامنته.‼️


- نیموی گمشده‌ی ما چطوره؟

نیدالی با لحنی پرمهر، سریعا تماس جونگ‌کوک رو پاسخ داد؛ صدای خش‌خش کیسه‌های خرید توی دستش رو می‌شد از پشت خط شنید.

- می‌خواد پیدا بشه نیدالی...

جونگ کوک بعد از تعللی کوتاه، به آرومی این رو گفت و درحالی که بی‌اختیار لبخندی گوشه‌ی لبش جا می‌گرفت، پرسید:

- کجایی؟ می‌تونم ببینمت؟

- اوه چه قدر عالی! البته که می‌تونی مزاحم همیشگی‌ رو ببینی؛ درست پشت در خونه‌ات.

- مزاحم؟ ببین کی این حرف رو می‌زنه!

جونگ کوک با لحنی سرزنش‌گر این رو گفت و درحالی که از جا کنده می‌شد تا سمت در ورودی بره، نامطمئن ادامه داد:

- جدا اینجایی؟ واقعا چطوریه که هروقت بهت نیاز دارم، بهم می‌رسی؟

- خب من نیدالی‌ام دیگه؛ نجات‌دهنده‌ی سرزمین رز‌ها!

خنده‌ی بی‌صدایی کرد و در دید دوربین مقابل در ایستاد:

- تو هم یه گل رز زخمی هستی.

جونگ کوک که تلخندی به لب نشونده بود، دکمه‌ی آیفون رو فشرد و به استقبال زن رفت:

- اون... شیرینیه؟

مرد همونطور که تماس رو قطع می‌کرد، نگاه نامطمئن و منتظرش رو به نیدالی دوخت که آهسته پیش می‌اومد و کیسه‌های خریدش سنگین بنظر می‌رسیدن.

قدمی پیش گذاشت و حین گرفتن کیسه‌ها، با بوسه‌ای نرم روی گونه‌ی نیدالی، به پیشوازش رفت:

- ممنونم که اینجایی...

رایحه‌ی شیرین عطر نیدالی فضای خونه رو پر کرد؛ لبخند روی لب‌هاش انرژی دوباره‌ای به کاپیتان بخشید و اندام ظریفش توی کت و شلوار سفید و پالتوی بلند مشکی، نگاه جونگ‌کوک رو مجذوب کرد.

- برات خوراکی‌های شادی‌آور خریدم کپ؛ امشب رژیمت رو دور می‌زنیم.

جونگ کوک درحالی که یک دستش رو توی جیب شلوار ورزشیش جا می‌داد، کیسه‌های خوراکی رو روی میز غذاخوری گذاشت و با لبخند گرمی سمت زن چرخید:

- ذائقه‌ام رو می‌سازی، گل سرخ!

با نگاه تحسین‌برانگیزی، استایل جذاب زن رو برانداز کرد که بیشتر از هر وقتی چشم‌گیر شده بود:

- برای امشب... برنامه‌ای درنظر داشتی؟

نیدالی نگاهی به لباس‌های خودش انداخت و زیرلب گفت:

- با چندتا از رفیق‌های قدیمی بیرون بودم؛ باتری اجتماعی خالی کردم.

بسته‌های جوجه‌ی طعم‌دار رو باز کرد و اون رو مقابل جونگ‌کوک قرار داد:

Eight ∥ هشت {VKook, YoonMin}Where stories live. Discover now