Eight ∥ هشت {VKook, YoonMin}

Ch 03

.Winning in every place, cause you're my lucky ace

دروازه‌بان درحالی که دستکش‌هاش رو برمی‌داشت، هد‌ست دور گردنش رو لمس کرد؛ جالب می‌شد اگر درحین دریافت اون ضربه‌ها به موسیقی گوش می‌داد و عدم نیازش به سکوت و تمرکز رو به رخ می‌کشید‌.

به طرف زمین رفت و با نگاهی جدی به ژاپنی گفت:

- فکر می‌کردم اونی که عوضیه، منم.

وقتی متوجه شد که کاپیتان منظورش رو نمی‌فهمه، یک دستکشش رو دست کرد و به انگلیسی گفت:

- منصف بازی کن.

- می‌میری کره‌ای حرف بزنی..!؟

جونگ کوک زیر لب غر زد و درحالی که با انزجار نگاهش رو از مرد می‌گرفت، آهسته سمت دروازه به راه افتاد:

- نگران نباش، از تو منصف‌ترم.

اهمیتی نمی‌داد که تاناکا به چه زبونی حرف می‌زنه، هربار به زبون مادری خودش، کره‌ای، جواب مرد رو می‌داد و مثل تاناکا، به کار خود‌ش اصرار می‌ورزید..

- این منصفانه‌ست؟

همچنان از کره‌ای حرف زدن امتناع می‌کرد.

قدمی پیش رفت و چسب‌های دستکشش رو بست:

- باید هشت ضربه رو بگیرم تا ببرم؛ تو با یک گل می‌تونی ببری... و در ازاء باید از شغلم کناره گیری کنم.

به انگلیسی گفت تا مطمئن بشه که جونگ‌کوک حرفش رو کاملا متوجه می‌شه؛ بعد از لحظه‌ای اضافه کرد:

- سه گل؛ در صورتی که از هشت ضربه، سه ضربه رو گل کنی، برنده‌ای. این مقدار حتی از نصف کمتره؛ حالا کی منصفه، بچه‌ننه؟

جونگ کوک برای لحظه‌ای از حرکت ایستاد و بعد، آهسته دستش رو به پیشونیش کشید:

- خیلی خب، ولی حتی با همین درخواستت هم حرفه‌ای بودنت رو زیر سوال می‌بری. داری به خودت فرجه می‌دی که بتونی از زیر شوت‌های گلم فرار کنی؟؟

تاناکا نگاه سنگینی به چهره‌ی کاپیتان انداخت و همونطور که در جوابش سکوت می‌کرد، به طرف جایگاهش رفت.

جونگ‌کوک توپ رو در بازی انگشت‌هاش میون دو دست چرخوند و بعد اون رو در نقطه‌ی پنالی روی زمین قرار داد؛ عقب تر از توپ ایستاد و به دروازه خیره‌ شد.

تاکه‌ئو بی‌اونکه حتی آماده‌ی دریافت باشه، به بازیکن خیره شد و حرکاتش رو زیر نظر گرفت.

کاپیتان کمی روی پاهاش جابه‌جا شد و بعد از مکثی کوتاه، گام‌هاش رو به طرف توپ برداشت، ضربه‌ی محکمی با پای چپش به توپ زد و با نگاه دنبالش کرد.

تاناکا بلافاصله ذره‌ای جا‌ به‌جا شد و صرفا با دراز کردن یک دستش، مثل راکت تنیس اون توپ رو به جهت دیگه‌ای پرتاب کرد.