یونگی یک تای ابروش رو بالا انداخت و درحالی که جیمین رو توی اون کت خز شیک برانداز میکرد، خم شد تا بوسهای از اون لبهای درشت و آبدار بدزده:
- پس چرا سر عصرونه بهم رسیدی؟
مک آرومی به لبهای جیمین زد و بعد از چنگ انداختن به مچ دست کوچک اون، تن جیمین رو کمی پیش کشید تا دست دیگهاش رو به دور کمر مرد حلقه کنه:
- جوجهرنگی...
ناخواسته روی لبهای جیمین این رو زمزمه کرد و بعد با نگاهی شیفته اجزای چهرهی بانمک و مظلوم مرد رو از نظر گذروند.
انقدر محو اون گونههای گل انداخته از سرما و لبهای خوشرنگ شده بود که متوجه نشد تنها چندقدم اونطرفتر، ضامن یکی از تلههای بزرگش در رفته و قراره مجبورش کنه ساعتها باهاش کلنجار بره تا درستش کنه.
جیمین که نمیدونست یونگی متوجه تله شده یا نه، کمی تعلل کرد و به آرومی یک دستش رو دور گردن مرد انداخت:
- خ... خب؛ داشتم از اینجا رد میشدم... م...
چشمهاش رو از نگاه گرم و ذوب کنندهی یونگی روی لبهای خودش گرفت و کمی سرش رو خم کرد:
- میخواستم بازی رو ببینم؛ ف... فوتبال دوست نداری؟
به یکباره با به یاد آوردن نتیجهای که از تحقیق اون روز درمورد دجون بهش اعلام شد، دستپاچه موبایلش رو بالا گرفت:
- لعنت! جونگکوک!
ـــــــــــــ
استیصال هوادارها بعد از نیمهی اول، انگار به زمین و بازیکنهاش هم منتقل شده بود.
هنوز حتی دقیقهای از شروع نیمه دوم نمیگذشت که آشفتگی واضحی توی رفتار بازیکنهای تیم سئول موج زد؛ برعکس، تیم دجون، در مقایسه با نیمه اول، انرژی مضاعفی داشت.
در اون بین، نگاه دلتنگ جونگ کوک برای لحظهای روی دروازهی خودشون نشست اما اینبار برخلاف همیشه، اون چشمهای میشی رو ندید که تمام مدت با تحسین و غرور خاصی بهش خیره میشد...
طبق صحبتی که خودش با مربی داشت، تونست تاناکا رو با دلیلی شبیه به "عدم علاقه به شرکت در بازی" روی نیمکت بنشونه و حالا ... دروازهبان ذخیرهاشون، با اضطراب فاحشی در جای تاناکا ایستاده بود.
جونگ کوک با اینکه نمیتونست مثل قبل با اطمینان خاطر از گل نخوردن و امنیت دروازه پیش بره، لبخند گرمی به روی دروازهبان زد و دوباره توجهش رو به زمین بازی برگردوند اما سایر اعضای تیم سئول، باوجود اینکه تمام مدت تلاش داشتن تاناکا رو از تیم بیرون بندازن، حالا مردد و با تشویش توی زمین میچرخیدن... انگار تازه متوجه میشدن حضور شخصی مثل تاکهئو تاناکا توی دروازه، چه قوت قلب و اطمینان خاطر بزرگی بهشون میده.
YOU ARE READING
Eight ∥ هشت {VKook, YoonMin}
Fanfictionداستانی جدید به قلم نویسندگان ناول "موسیو" ، ماریشکا و سارا اِیسی در هیاهوی جام کشورهای آسیا، مرد جوان و خوشآوازهای به اسم جئون جونگکوک، کاپیتان نسل طلایی تیم فوتبال سئول (Seoul FC) بازیکن برتر ملیپوش کرهی جنوبی شد. کاپیتان جئون، الگوی سختکوش...